Quantcast
Channel: هوانورد
Viewing all articles
Browse latest Browse all 253

موشک حرارتی، سرگردان در آسمان تهران

$
0
0

به پاسداشت استاد خلبان پیشکسوت نیروی هوایی، امیر سرتیپ خلبان احمد دانشمندی

این نیروی هوایی، یک شبه ساخته نشد. این جمله ای است که تقریباً همه پیشکسوتان در توصیف تلاش و کوشش قدیمیترها برای رساندن نیروی هوایی ارتش ایران به جایگاه واقعی اش بر زبان می رانند؛ نیروی هوایی که در طی 35 سال از تاگر ماوس و تاندربولت شروع کرد و به F-5، F-4 و F-14 رسید، با کوشش خستگی ناپذیر مردانی از جنس عشق و فولاد که نیروی هوایی منهدم شده در جریان جنگ جهانی دوم را به جایی رساندند که مدرنترین نیروی هوایی قاره خود باشد.
در تاریخ نیروی هوایی می خوانیم که یک خلبان بلژیکی با شرکت در سرکوب غائله عشایر به عنوان یک خلبان جنگنده در تثبیت امنیت کشورمان، ارتش را یاری کرد. این نیروی هوایی با آن بضاعت ناچیز به جایی رسید که از یک حمله هوایی سنگین به منتها الیه غرب عراق با 2 نوبت سوختگیری هوایی در خاک دشمن سربلند بیرون آید. حماسه هایی از این دست خلق نمی شدند مگر با ایثار عاشقانه معلمان و استادان نسل اول نیروی هوایی مدرن ایران؛ معلمانی که با عزمی راسخ و برنامه ای صحیح از دانشجویی تازه وینگ گرفته در رده شکاری و شناسایی، قهرمانان بی مانند پروازهای برون مرزی را به میدان نبرد معرفی کردند. در رده ترابری، دلاورانی خستگی ناپذیر که 48 ساعت و بیشتر بدون خواب و خوراک کافی به داد آماد و پشتیبانی جنگ رسیدند، تربیت کردند و در رده فنی و تعمیر و نگهداری، نام آورانی زبردست را آموزش دادند تا در آماده پرواز نگه داشتن پیچیده ترین پرنده های روز دنیا، سازندگانش را به شگفتی وادارند. در یک کلام، در همه رده ها گل کاشتند و اسطوره ساختند. اسطوره هایی مانند فریدون ذوالفقاری، داریوش ندیمی، فرج الله براتپور و منوچهر محققی. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که مگر می شود دانش آموزی ممتاز شود بدون اینکه معلمی ممتاز داشته باشد و مگر می شود دانشجویی خوش بدرخشد، بدون آنکه استادی خوشفکر و پرتلاش، استعدادهای آن دانشجو را به مرحله توانایی و ارائه نرسانده باشد. آری! این استادان بودند که حضور یک نیروی هوایی قدرتمند را در زمان جنگ تضمین کردند. امیر سرتیپ خلبان احمد دانشمندی یکی از آنهاست.

امیر دانشمندی در آذر ماه سال ۱۳۳۷ به خدمت نیروی هوایی در آمد. وی جزء نخستین 8 نفر خلبان فانتوم ایران است. آنها که در سال ۱۳۴۶ به ایالات متحده رفتند تا علاوه بر اینکه فن هدایت این جنگنده پیچیده را آموزش ببینند، آموزش فن هدایت آن را آموخته و به عنوان نخستین خلبانان و همچنین نخستین معلم خلبانان فانتوم، همرزمان جوانترشان را در هدایت این اسلحه قدرتمند آموزگار باشند و راهبر.
از ۸ نفر خلبانان نخست F-4 ، چهار نفر به دیار باقی شتافته و ۴ نفر دیگر همچنان با یاد و خاطره آن روزهای پر شکوه در کنار ما زندگی می کنند. امیر دانشمندی جزء این 4 نفر بازمانده از جمع پیشکسوتان نیروی هوایی است.

 

تصویری منحصر به فرد از نخستن خلبانان کابین جلوی فانتوم (به تعداد 8 نفر) که برای آموزش معلمی این جنگنده به ایالات متحده اعزام شدند. این نفرات پس از بازگشت، با همتی ستودنی، آموزش خلبانان فانتوم را در کشورمان راه اندازی کردند تا از آن پس تربیت خلبانان این هواپیما در داخل کشور و در پایگاه یکم شکاری صورت گیرد. از راست: بهرام هشیار، شهلایی، دانشمندی، قیدیان، ریاحی، مینوسپهر (رهبر دسته) ، سید رضا رضوی و بنی فضل. (سال 1346، پایگاه هوایی دیویس مانتن، ایالت آریزونا، در پس زمینه چند فروند F-4C مشاهده می شود)

امیر دانشمندی در دوران آموزش در آمریکا افتخارات متعددی کسب کرد. از جمله در مسابقات گانری که با F-4 D در ایالات متحده برگزار شد، با کسب 87 درصد در میان کل خلبانان F-4 D دنیا، نفر اول شد و لقب تاپ گان گرفت. همچنین در دو مسابقه مختلف موفق شد امتیاز 100 درصد را کسب کند که این مساله در آن زمان در بیشتر مجلات هوایی آمریکا به طور گسترده منعکس شد. او پس از بازگشت به کشور به آمورش و تربیت خلبانان جوان همت گماشت. وی نخستین فرمانده و در واقع بنیانگذار گردان 72 شکاری در پایگاه هوایی شیراز است. گردانهای 71 و 72 نخستین گردانهای شکاری عملیاتی F-4 در نیروی هوایی ایران بود که مهد پرورش خلبانان بزرگی شد که بعدها در طی جنگ هشت ساله، استعداد و قابلیتهای خود را به منصه ظهور رساندند. امیر سرلشکر خلبان شهید غفور جدی، امیر خلبان علیرضا نمکی و بزرگانی دیگر از دست پروردگان امیر دانشمندی هستند.


 سرتیپ دوم خلبان احمد دانشمندی اولین فرمانده گردان 72 شکاری (F-4D)

 

خاطره ای از یکی از شاگردان

امیر خلبان علیرضا نمکی به عنوان یکی از خلبانان گردان 72 شکاری در زمان فرماندهی امیر دانشمندی بر این گردان، از وی خاطره ای دارد به این قرار:
روز چهارم نوروز 1352 بود و ما در تدارک مهمانیهای عید نوروز. صبح آن روز، ناگهان حال پسرم که 3 سالش بود دگرگون شد و از حال رفت. بلافاصله بچه را بغل کردم و به سرعت به بیمارستان نمازی شیراز رساندم. در آنجا پس از معاینه گفتند فرزندم به یک بیماری عفونی خطرناک مبتلاست و در صورتی که ده هزار تومان به حساب بیمارستان واریز کنی، بچه را بستری می کنیم. در آن روز جمعه، بانک باز نبود و من در خانه این مقدار پول نداشتم. بلافاصله از بیمارستان خارج شده و در حالی که فرزندم را در آغوش داشتم، خودم را به منزل جناب سرگرد دانشمندی (درجه ایشان در آن زمان) فرمانده گردانم رساندم. در زدم و خود ایشان در را باز کرد و بدون مقدمه گفت: چرا اینقدر پریشانی؟ من هم آنچه اتفاق افتاده بود را شرح دادم. بی معطلی مبلغ ده هزار تومان پول به من دادند و با آنکه مهمانان زیادی از یزد برای دید و بازدید نوروز به شیراز به منزل ایشان آمده بودند، لباس پوشیده و بیرون آمدند. گفتم: جناب سرگرد! مشکل پول بود که حل شد. راضی به زحمت بیشتر نیستم. شما هم که مهمان دارید. بهتر است به مهمانها برسید. جناب دانشمندی گفت: فرصت برای رسیدن به مهمانها زیاد است. دنبالم بیا. اول فکر کردم که جناب دانشمندی می خواهد به بیمارستان بیاید؛ اما پس از طی مسیر کوتاهی به جلوی منزل سیدجوادی، فرمانده پایگاه رسیدیم و فرمانده گردان، اتفاق را به عرض فرمانده پایگاه رساندند. همانجا جناب سیدجوادی هم تلفن را برداشت، به رئیس بیمارستان نمازی زنگ زد و با عصبانیت بسیار از رئیس بیمارستان توضیح خواست. خلاصه با کلی غذرخواهی رئیس بیمارستان از جناب سیدجوادی، من راهی بیمارستان شدم و بدون آنکه پولی از من بگیرند، فرزندم را بستری و معالجه کردند.

نخستین اسکادران تاکتیکی شکاری  F-4D Phantom II در پایگاه هوایی شیراز (سال 1971)


موشک سرگردان، خاطره ای از زبان امیر دانشمندی

در سال 1354 زمانی که در تهران، معاون عملیات پایگاه یکم شکاری بودم، فرمانده نیروی هوایی هند به دعوت فرمانده نیروی هوایی ایران، به تهران آمده بود و بر اساس روال، یکی از برنامه های سفرش تماشای نمایش پروازی توسط خلبانان نیروی هوایی کشورمان بود. این نمایش پرواز در تهران و بر عهده پایگاه یکم شکاری قرار گرفت. به سرعت، جایگاهی در انتهای باند برای فرمانده نیروی هوایی هند تدارک دیده شد و پایگاه یکم آماده پذیرایی از وی و نفرات همراهش که از افسران ارشد نیروی هوایی هند بودند، شد. پس از ابلاغ این ماموریت به ما، فرمانده پایگاه یکم، جناب بهمن باقری به من دستور داد که برای نمایش پروازی، یک فروند F-4 را اسکرامبل داده و به پرواز درآورید. من به وی گفتم: ما در شیراز برای اسکرامبل، 2 فروندی به پرواز در می آمدیم، اگر اجازه بدهید روز برگزاری نمایش پروازی هم دو فروند فانتوم به پرواز درآوریم. وی پیشنهاد من را قبول کرد.

یک فروند F-4 D نیروی هوایی شاهنشاهی (تصویر مربوط به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است)

در روز استقبال، پس از بازدید فرمانده نیروی هوایی هند از قسمتهای مختلف پایگاه که به گفته خودش خیلی شگفت زده شده و لذت برده بود، برای تماشای نمایش پروازی هدایت شد. همگی میهمانان به علاوه فرمانده پایگاه یکم شکاری و بنده در جایگاه قرار گرفتیم و بر اساس زمان بندی، آژیر اسکرامبل را به صدا در آوردیم. خلبانان کابین جلوی اسکرامبل آن روز آقایان البرزی، رهبر دسته‌، و شروین، شماره دو دسته پروازی بودند. هر دو خلبان، بلافاصله پس از به صدا درآمدن آژیر در کابین قرار گرفته و در مدت کوتاهی به ابتدای باد رفته و به پرواز درآمدند. پس از آنکه در آسمان قرار گرفتند، نمایش پروازی را آغاز کرده و مانورهای مختلفی را در ارتفاعهای مختلف در جلوی چشمان فرمانده نیروی هوایی هند به نمایش گذاشتند. به حق، نمایش و مانورهای مختلف را به زیبایی انجام دادند و فرمانده هندی به شدت مبهوت هنر خلبانان ما شده بود. در یکی از همین مانورها،‌ فانتوم شماره 2 به خلبانی هوشنگ شروین، در حالی که از سمت غرب فرودگاه مهرآباد به سمت شرق در حال پرواز بود، ناگهان از زیر بال چپش دود سفید غلیظی بیرون زد. حالا همه میهمانان غرق تماشای پرواز F-4ها هستند و ما شوکه از اینکه قضیه این دود سفید چیست.
کمتر از دو ثانیه بعد، این علامت سوال بزرگی که برای ما ایجاد شده بود، تبدیل به وحشت شد. یکی از موشکهای حرارتی زیر بال چپ فانتوم شروین شلیک شده بود. فرمانده نیروی هوایی هند و همراهانش که کلی از این قسمت شلیک موشک ذوق کرده بود، فریاد زد: It's a GAR-8. موشک GAR-8 نسل قدیم موشکهای حرارتی بود که البته از خدمت نیروی هوایی ایران خارج شده بود. با شلیک موشک AIM-9 زیر بال F-4، آنها کلی لذت بردند و ما که می دانستیم موشکهای زیر بال فانتوم اسکرامبل،‌ همگی مسلح هستند، کاملاً شوکه شده بودیم.
جناب باقری که خودش هم در جایگاه بود، بلافاصله به من دستور داد: برو ببین موشک به کجا خورده. من هم بی معطلی دستور دادم که یکی از بالگردهای 214 را آماده کنند. مشخص و واضح بود که قبل از آنکه ما محل انفجار موشک را پیدا کنیم، محل انفجار توسط شهروندان یا ژاندارمری به پایگاه اطلاع داده می شد. با این حال با بالگرد وارد آسمان تهران شده و تا آنجا که سوخت بالگرد اجازه می داد،‌سطح شهر را دور زدیم و به دنبال دود یا آتش سوزی گشتیم؛ اما هر چه بیشتر گشتیم، کمتر یافتیم. بدون هیچ نتیجه ای به پایگاه برگشتیم.
خبر این حادثه از پایگاه به ژاندارمری اطلاع داده شد تا پیگیر ماجرا شوند.حدود ساعت 17:30 از مرکز ژاندارمری تهرانپارس با پایگاه تماس گرفتند و گفتند که محل برخورد موشک پیدا شده. بلافاصله خود را به محل رسانده و در کمال تعجب متوجه شدیم این موشک حرارتی پس از شلیک در آسمان مهرآباد، در مدت چند ثانیه به تهرانپارس رسیده و با اتمام سوخت و کاهش سرعت، به سقف یک گاراژ برخورد کرده  و وارد دیوار شده است. خوشبختانه کلاهک موشک پس از برخودر منفجر نشد تا این قضیه هم بدون تلفات و آتش سوزی به پایان برسد.
سوالی که در اینجا برای ما مطرح شد و البته شروین هم می بایست آن را پاسخ می داد، این بود که که موشکی را که برای شلیک آن لازم بود چندین کلید و سوئیچ فعال شود، چگونه خود به خود شلیک شده است. شلیک موشک، آن هم در آسمان تهران مساله ای نبود که ستاد فرماندهی نیروی هوایی به سادگی از کنار آن بگذرد. قسمت جالب ماجرا این بود که از آن روز به مدت 6 ماه مرتب از ستاد نامه می آمد "چرا موشک شلیک شده؟!" پس از آنکه فرماندهان ستاد قانع شدند که چرا موشک شلیک شده، 6 ماه دیگر از ستاد نامه می آمد که "چرا موشک منفجر نشده؟!"

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع:

ماهنامه صنایع هوایی، شماره 252، صص 7-3

arteshi.com

ganjejang.com

wikipedia.org

ejection-history.org.uk

 newcoy.persianblog.ir

 گردآوری متن و تصاویر: newcoy.persianblog.ir (کاوه)


Viewing all articles
Browse latest Browse all 253

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>