زندگی نامه و خاطراتی از سرتیپ دوم خلبان حسین خلیلی
_______________________________________________________________
سه فروند از پنج فروند سوپراتاندارد فرانسوی که توسط ارتش عراق اجاره شده بود، توسط نیروی هوایی ایران منهدم شد.
اولین شهید نیروی هوایی (در جنگ با عراق) در تاریخ چهارم تیرماه 1359 در شملچه به شهادت رسید. او اهل مراغه بود. با هواپیمای F5 برای شناسایی منطقه میرود و مورد هدف قرار گرفته و شهید میشود.
ما ادعا نمیکنیم که در مصاف با هواپیمای دشمنمان امریکا میتوانیم پیروز شویم یعنی اگر کسی چنین ادعایی کند غلو کرده است، ولی این ادعا را داریم که مطلوبیت حمله به کشور را برای دشمانمان به صفر برسانیم و آنها را به بازدارندگی وادار کنیم.
_______________________________________________________________
سرتیپ دوم خلبان دکتر حسین خلیلی بازنشسته نیروی هوایی است که حدود یازده سالی میشود که دیگر پرواز نمیکند. حسین خلیلی متولد 1335 در ورامین است. دورههای مختلف تحصیلی را در ورامین طی کرد. در سال 1354با دوره خلبانی آشنا شده و به کشور آمریکا اعزام شد و سال 1356به کشور بازگشت. سال 1356 که وارد ایران شد در پایگاه دزفول به فرماندهی سرتیپ خلبان ابوالفضل مصطفوی آموزش تاکتیکی رزمی هواپیمای اف 5 را طی کرد. در اوایل سال 1357به پایگاه دوم شکاری تبریز منتقل شد.
در سال 1360 به همت و ابتکار شهید عباس بابایی که در آن زمان فرمانده پایگاه هشتم شکاری بود به عنوان خلبان کابین جلوی هواپیمای F14 انتخاب شد. سرتیپ دوم خلبان خلیلی تا آخر جنگ با هواپیمای F14 بر فراز آسمان غیرت و شهامت کشور پرواز کرد تا کید و حیله دشمن متجاوز را ناکام گذارد. او مدتی به ایتالیا سفر کرد و بعد از بازگشت مجدداً به پایگاه بوشهر اعزام و در آنجا به عنوان فرمانده گردان F14 و معاون عملیات آنجا مشغول به خدمت شد. خلیلی که بیش از 2000 ساعت پرواز در کارنامه دارد یکی از خلبانان شجاعی است که با F14 حماسه های زیادی را در طول دوران دفاع مقدس به همراه سایر همرزمانش به منصه ظهور رساندند.
آنچه در پی میآید گفتوگویی صمیمانه با این سرتیپ خلبان است پیرامون هواپیماهای F14 و کارنامه نیروی هوایی ایران در دوران دفاع مقدس 8 ساله که با هم میخوانیم.
هواپیماهای F14 که در زمان ارتش شاهنشاهی خریداری شدند یکی از پیشرفتهترین جنگندههای جهان بودند، آقای خلیلی چطور شد که شما به عنوان خلبان چنین جنگنده پیشرفتهای انتخاب شدید؟
من یکی از جوانترین خلبانهایی بودم که قبل از پیروزی انقلاب دوره خلبانی خود را طی نموده و وارد عرصه جنگ شدم. بر طبق نظر شهید خلبان عباس بابایی که معتقد بود در اولین کلاسها کسانی باشد که هم جوان باشند و هم توانایی علمی و پروازی را داشته باشند. از این رو، من، شهید محمدرضا شادنژاد، شهید علیرضا بیطرف و امید بادکوهی که در حال حاضر هم در اصفهان ساکن هستند و بازنشسته شدهاند، چهار نفری به عنوان اولین میان کلاسهای F14 انتخاب شدیم. شهید بابایی معتقد بود که نفرات منتخب، توانایی لازم در آموزش و پرواز را داشته و با توجه به سن کمشان مدتها یعنی در طی سالهای جنگ و تا اواخر آن حضور داشته باشند. زیرا امام فرمودند که اگر جنگ 20 سال هم طول بکشد ما همچنان ایستادهایم، لذا خلبانهای انتخاب شده میبایست فاکتورهای لازم را دارا میبودند از این رو من هم به عنوان یکی از خلبانان این جنگنده انتخاب شدم.
آقای خلیلی! گفته شده که تعداد جنگندههای خریداری شده F14 محدود بوده و در طول جنگ تعداد کمی از آنها ساقط شد. ضمن اینکه آماری از این جنگندهها به ما میدهید، بفرمایید چطور میشود که طی هشت سال تنها تعداد کمی از این جنگندهها توسط دشمن مورد هدف قرار گرفته و از بین بروند؟
در ابتدا باید بگویم، هواپیماهای خریداری شده 80 فرونده بود. 79 فروند آن تحویل ایران شد و یک فروند دیگر در آستانه تحویل بود که با پیروزی انقلاب اسلامی متأسفانه امریکاییها جزو اموال قیمتی و نظامی آن را در مصادره نگه داشته و تحریم نمودند. یک فروند هواپیمای ما همچنان در آنجا متوقف شده در عین حال 79 هواپیما تحویل کشورمان بود. از این 79 فروند، دو فروند از این هواپیماها در قبل از انقلاب در حین آموزش سقوط کرد و خلبان یکی از اینها امریکایی بوده و همانطور که میدانید جنگنده های F14، هواپیمای نیروی دریایی بود و فرهنگ استفاده از آن در نیروی هوایی هنوز جا نیفتاده بود. برای همین قبل از انقلاب 50 درصد از کادر نظامی و پروازی هواپیمای F14 در پایگاه شیراز به دست امریکاییها بود.
بنابراین ما 77 فروند هواپیما قبل از جنگ داشتیم که به دلیل تواناییهای ویژهای که در رهگیری و درگیری هوایی و برد بلندی که موشکهای فونیکس قادر بودند ،چند هدف را همزمان منهدم کنند .این ویژگی منحصر به فرد هواپیمای F14 نسبت به هواپیمای هم نسل خود مانند F16، F18، F15و یا F4 است.
اما هواپیمای F14 طوری طراحی شده که موشکهایش میتواند همزمان روی 24 هدف اطلاعات بگیرد و به شش هدف همزمان موشکش را شلیک کند.
هیچ کدام از این هواپیماها چنین قابلیتی را ندارند ، رها کردن و شلیک موشکهای راداری باید حتماً روی هدف قفل کرده و حتماً باید روی یک تارگت خاصی کار کنند. این ویژگیها هواپیماهای F14 را از هواپیماهای هم نسل خود در درگیری و رهگیریهای هوایی متمایز میکند. لذا تامکتهای ما در طی جنگ و به خصوص نبردهای هوایی کمتر دچار آسیب و سقوط شوند.
مقایسهای بین F14های ایرانی در نبرد با جنگندههای عراقی برایمان داشته باشید چرا که همانطور که خودتان هم میدانید در طول این درگیریها بچههای ما موفق عمل کردند؟
بله، هواپیمای F14 با داشتن آن ویژگیهایی که پیشتر هم به آن اشاره شد، اولاً برد موشکی و رادارشان برد مافوقی نسبت به هواپیماهای همتای خودشان و یا هواپیماهای میراژبود که عراقیها در اختیار داشتند. عامل دوم قدرت دید بهتری بود که هواپیماهای F14 داشتند. ما اگر در یکی دو مورد هدف عراقیها قرار گرفتیم برای اشتباهات خود یا ناهماهنگی بود که با یگانهای زمینی و هوایی داشتیم. متأسفانه در یکی دو مورد ما غافلگیر شدیم و عراقیها توانستند به ما ضربه بزنند.
برد موشک هواپیمای F14 از برد موشکی که هواپیمای میراژ میتوانست رها کند، بیشتر بود. بنابراین خود عراقیها میدانستند که بازنده جنگهای هوایی هستند. ضمن اینکه موشک فونیکس وقتی هدف خود را پیدا میکند، مراحلی را با عنوان پروفایل طی میکند و این موشک چون سایر موشکها مستقیم به هدف نمیخورد. این موشک ابتدا اطلاعات لازم را از کامپیوتر میگیرد. شگفتی موشک فینیکس هم با سایر موشکها این است که در فاصله حدود 20کیلومتر مانده به هدف خودش فعال میشود و نیازی به اطلاعات مادر ندارد اما سایر موشک هواپیماهای دیگر تا به هدف اصابت کند باید هواپیمای مادر مرتباً اشعه بدهد. اما این موشک در ارتفاع بالا اوج میگیرد چون عقابی تیز پرواز از بالای سر میآید و هدف خود را مورد اصابت قرار میدهد. هیچ راه فراری هم از این موشک وجود ندارد مگر اینکه قبل از رها شدن و یا در زمان رها شدن موشک، خلبان مورد هدف حس کند موشک به سمتش رها شده از برد موشکی خود را خارج کند که در غیر این صورت به او اصابت میکند. متأسفانه عراقیها به مقداری از این اطلاعات با کمک امریکاییها دسترسی پیدا کرده بودند و برای همین در آن منطقه تهدید وارد نمیشدند.
امیر خلیلی در بحث موفقیتهای تامکتها ایرانی عامل انسانی یا همان خلبان چقدر تأثیر گذار بود؟
شما به این مسئله توجه کنید که هر چقدر بشر پیشرفت کند و اطلاعات و کامپیوتر در پیشرفت به سطح بالایی برسد،فریب خواهد خورد، هر چقدر هم که هوشمند باشد. زیرا هوش، عقل و درک ندارد. اما انسان این ویژگی بسیار مهم را با خود داشته و میتواند تصمیم بگیرد و قدرت اراده دارد، انسان میتواند بررسی کند کدام هدفها حقیقی و کدام مجازی هستند. خلبان میتواند از قدرت تجزیه و تحلیل و مهمتر از همه تجربه خودش بهرهمند شود. تجربه هرگز قابل انتقال نبوده و نیست، زیرا باید در کابین باشی و ساعتها پرواز کرده و در حقیقت در میدان مبارزه و درگیری حضور داشته باشی تا آنها را آنالیز و تجزیه و تحلیلنمایی. بنابراین شکی وجود ندارد که تمام کننده اصلی نیروی انسانی است که باید دانش پروازی خوبی هم داشته باشد. البته بیش از هر چیزی کمک و الطاف خداوند هم باید شامل حال انسان شود. زیرا معتقدم در شرایط دشوار، سخت و بحرانی 50-60 درصد تبحر و آموزش به یاد انسان میآید. من به عکس آن هم اعتقاد دارم چرا که اگر انسان به خداوند متعال تکیه کند و خداوند حمایتش کند حتی در شرایط سخت پرواز هم نه تنها 60 درصد بلکه ممکن است 70-80 درصدآموزش ها کمک کرده وحتی یک نیرویی فوق آموزش به او کمک کند و او را در مواقع بحرانی بر دشمنان خودش پیروز کند.
با توجه به تحریمهای شدید تسلیحاتی کشور با توجه به شرایط تحریم در زمان جنگ، چگونه جنگندههای ایرانی به ویژه F14ها توانستند خودشان را تا آخر جنگ حفظ و عملیاتهای موافقآمیزی را هم به اجرا در بیاورند؟
بله باید عرض کنم، 2 عامل در این زمینه دخیل بود. یکی تدابیری که سامانه فرماندهی نیروی هوایی داشت به ویژه در دورانی که شهید بابایی فرمانده پایگاه هشتم شکاری شد. با توجه به اینکه ایشان افسر جوانی بود که در 31 سالگی از عمر خودش بود تجربه خیلی کمی در سطح فرماندهی داشت، اما وقتی در سال 62 معاون عملیات غربی هوایی شد، مدیریت خوبی اعمال کرد. مهمترین دغدغه ها و توجه ما به بحث صرفهجویی معطوف شد. یعنی ما تا آنجا که امکان داشت، آمدیم در پرواز هواپیماها صرفهجویی کردیم. به این ترتیب که مناطق را جهت پرواز اولویتبندی کردیم. موشکهایی که داشتیم را هم اولویتبندی کردیم از طرف دیگر موفق شدیم موشکهای هواپیماهای دیگر نظیر F4 یا همچنین موشکهای زمینی به هوای هاک که تعداد نامحدودی از آنها داشتیم روی هواپیما سوار کردیم در نتیجه رعایت همه این موارد کمکمان کرد.
یکی از ابزار مهم جنگندههای F14 موشک فونیکس است. پس با یک تقسیمبندی درموشکها به صورت تصادفی روی برخی از هواپیماها که تهدیدهای محدودتری در برخی مناطق داشتند، موشکی غیر موشک فونیکس بر آنها سوار کردیم. البته دشمن نمیدانست که هواپیمایی که در برخی از مناطق آنها در حال پرواز است موشک فونیکس با خود دارد یا موشک هاک زمین به هوا، یا موشک اسپارو که بردش به مراتب کمتر است. اینها همه از ابتکارات ما بود، ضمن اینکه سامانه نگهداری ما هم بسیار اهمیت داشت. هواپیمای F14 در زمان قبل انقلاب از هر 10 فروندی که برای پرواز آموزشی بلند میشد پنج فروندش Abort یا عقیم میشد و ایراد پیدا میکرد و نمیتوانست پرواز کند.
بنابراین کار زمینی، که برای هواپیمای F14 انجام میشد بسیار گستردهتر بود. اگر برای یک ساعت پرواز هواپیمای F5، ده ساعت کار زمینی ، برای هواپیمای f4 یا فانتوم 20 ساعت کار زمینی انجام میشد، برای هواپیمای F14 که میخواست یک ساعت پرواز کند باید 200 ساعت کار زمینی انجام شود. چون تمام سیستم این هواپیما کامپیوتری است، به خاطر اینکه جعبههایی روی آن تنظیم شده که این جعبهها روی ناوهای امریکایی اگر ایراد پیدا میکرد خارجشان کرده و جعبهها را برای تعمیر به امریکا میفرستادند. زیرا روی ناو نمیتوانند سیستمهای تعمیراتی انجام بدهند. در اینجا اهمیت و توانمندی نیروهای فنی که متأسفانه کمتر از آنها یاد میشود، مشخص میشود. به ویژه همافرانی که بعدها مورد توجه رهبری قرار گرفتند، آنها با کارهای شبانهروزی با خون دل خوردنها و صرف وقت و حوصله به روی هواپیما F14 و دستگاهها پیچیده فکر کردند و سیستم نگهداری اش را زیاد روان کردند. روان شدن سیستم نگهداری باعث شد که هواپیما کمتر دچار مشکل و نقص شود و کمتر نیاز به تعمیر داشته باشد. مدتی بعد توانستند آن جعبهها را در شعبه خود تعمیر کنند به این ترتیب دیگر نیازی به فرستادن آنها به امریکا نبود. با توجه به شرایط سختی که در تعمیر این جعبهها وجود داشت، بچههای ما در بحث فنی توانستند موفقیتهایی دست پیدا کنند. گاهی برای تعمیر و اطمینان خاطر از صحت یک آی سی (IC) بیش از 1800 - 1900 تست انجام میدادند. این از هنر افسران خط، در جه داران، همافران و نیروهای فنی ما خبر می داد ، اما این تلاشها و ابتکارات کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
امیر! مروری بر تاریخچه عملیات هایی که تا مکتهای انجام دادهاند، داشته باشیم. بزرگترین و ماند گارترین عملیاتی که انجام دادید چه هست؟
اجازه بدهید تا یک صحبت کوتاهی درباره نیروی هوایی داشته باشم. نیروهای هوایی را نمیتوان در یک منطقه جغرافیایی خاص یا در یک عملیات خاص محدود کرد. در این صورت هم به نیروی هوایی و هم به آن عملیات ظلم کرده ایم . مثلاً در روند اجرایی شدن عملیات فتحالمبین، همان زمان که هواپیماهای نیروی هوایی در حال بمباران هستند و همان لحظهای که هواپیماهای F14 برای رزمندگان ما پوشش ایجاد میکنند و از تهدیدات دشمن نیروهای ما را مصون میسازند. همان زمان شما مشاهده میکنید که هواپیماها در «خارک» گشتزنی انجام میدهند و از سامانه اقتصادی مان حمایت میکنند. این در حالی است که هواپیماهایی که از تبریز وارد میشوند و حامل شخصیتهای برجسته کشور یا مهمات، اسلحه و ابزار جنگی میباشند، در همان زمان از مرز ترکیه اسکورت کرده و تا تهران یا در شهرهای بزرگ مینشانند.
بنابراین ما نمیتوانیم نیروی هوایی را به یک عملیات یا نقطه خاصی محدود نماییم. آنچه ما میتوانیم بر آن اعتراف کنیم این است که هواپیماهای F14 توانستند در قبل از جنگ و تا آخرین روزهای جنگ تحمیلی با اسکورت شناورهای ما در خارک اجازه ندهند حتی یک روز صدور نفت ما قطع شود. با تمام تسلیحاتی که دشمن داشت، با تمام اطلاعاتی که امریکا و عربستان در اختیار آنها قرار میدادند با همه اطلاعات ماهوارهای و تصمیمهای راداری کشورهای حاشیهای جنوب خلیج فارس که درآن زمان همگی در اختیار عراق بود و آنها از آبها و سامانههای راداری آنها استفاده میکردند. با توجه به مظلومیتی که خلبانان ماداشتند، حضور پیدا میکردند و مجاهدان اجازه نمیدادند صدور نفت ما حتی برای یک روز قطع شود. این هنرمندانه ترین کاری بود که خلبانان هواپیماهای F14 انجام دادند.
مستندی به نام «نبرد تامکتهای ایرانی» در سیما پخش شد و بسیار هم مورد توجه مردم قرار گرفت. نظر شما درباره این مستند چیست؟ با توجه به اینکه اگر مستندی با این عنوان از رسانه ملی پخش نمیشد ما مجاهدتهای سربازان دلیر نیروی هوایی که متأسفانه مهجور و گمنام ماندهاند درک نمیکردیم.
سه بخش از مستند در نبرد تامکتهای ایرانی هنوز نشان داده نشده که اگر نشان داده شود، دارای نکات آموزندهای هست و میتواند به بسیاری از ابهامات و سؤالات پاسخ دهد و تا حدی مظلومیت و توانمندی خلبانان ما را نشان دهد.
هواپیماهای F14 برای ما اهمیت زیادی داشت همانطور که دشمن از آن واهمه داشت از طرفی هم دشمن تمام تلاش خود را صرف میکرد تا آنها را مورد هدف قرار دهد. گاهی هواپیماهای F14 ما با چند فروند از هواپیماهای جنگی دشمن درگیر میشد. درست است که هواپیمای F14 قابلیتهای فراوانی دارد ولی یک هواپیمای شکاری است که میتواند با برد راداری مقابل خود را ببیند، هواپیمای F14 هواپیمای رادار پرنده نیست که قادر باشد 360 درجه پشت خود را ببینید؛ برای همین F14 هر چقدر هم که به طرف دشمن برود باید در جایی به عقب باز گردد. بر این اساس ما محدودیتهایی در تعداد هواپیماها داشتیم.
باید موارد مهمی را رعایت میکردیم تا خلأیی نباشد و نیروی هوایی عراق فضا را برای حمله مناسب نبیند. بر این اساس شهید بابایی از سال 1364 ابتکاراتی انجام داد که متأسفانه در این بعد از شخصیت این مرد بزرگ سخن چندانی به میان نمیآید. ایشان چهار پنج سال در بحرانی ترین شرایط معاونت عملیات نیروی هوایی را در آن شرایط سخت جنگی کنترل کرد آن هم با ابتکار و اندیشه مثالزدنیاش. یکی از اقدامات مؤثر و ابتکارات متبحرانه شهید بابایی این بود که چهار فروند از هواپیماهای جنگی F14 به جای اینکه در شیراز یا اصفهان باشند، به پایگاه بوشهر برد و لحظه پرواز F14 را از 30 تا 40 دقیقه به 10 دقیقه چه در روز و چه شب رساند. بنابر این رادار به جای اینکه یک فروند هواپیمای جنگی F14 در حال گشتزنی داشته باشد، قادر بود در عرض پنج دقیقه اولی را در دسترس داشته باشد. در عرض 10 دقیقه دومی ، سومی و چهارمی را هم در 20 دقیقه بارها برای خود من اتفاق افتاد جنگندهام را در آن شرایط جوی هوای گرم بوشهر، روشن میکردم ، منتظر میماندم، اگر تهدید قطعی میشد ما از زمین بلند می شدیم . اگر تهدید قطعی نمیشد بر میگشتیم آشیانه که از فرط گرما بدن مان خیس میشد. ما این دشواریها را تحمل میکردیم که در حقیقت از یک سورتی پرواز بیخود جلوگیری کنیم یا همچنین ممکن بود ما بلند شویم و عراقیها بیایند در پشت ما تیرهای ما را خالی کنند(؟) حتی در این موارد حواسمان بود و صرفهجویی میکردیم، چون فکر میکردیم اگر جنگ طول بکشد در مقابل عراقیها با این امکانات کم باید دوام بیاوریم، اینها ابتکاراتی بود که گفته نشده است.
با توجه به آمارهای بالا و خوبی که در بحث نبردهای تامکتهای ایرانی داریم، شما به عنوان خلبان این جنگندهها خودتان را قهرمان میدانید؟
هیج فردی نمیتواند بگو ید قهرمان هستم، ولی باید بگویم مثلا زمانی که در فوتبال مهاجمی گل میزند، پس باید گفت که ماهها برای آن گل تلاش شد که این گل، ماحصل تلاش همه افراد بوده است.
هواپیمای F14 هم همین طور است . ماهها روی آن کار میشود 200 ساعت کار زمینی صورت میگیرد اما خلبان آن پرواز یک کار خوبی را به نتیجه میرساند. کسی مثل من به عنوان خلبان نمیتواند بگوید تنها کار من بوده است و من قهرمان هستم. از تلاش انسانهایی که پشت پرده هستند تا افرادی که دست به دعا بردند و افرادی که آچار به دست گرفته اند، همه در این موفقیتها سهیم هستند. پرسنل پرواز از زمانی که هواپیما پرواز میکند تا زمانی که بر گردد از مأموریت و به زمین بنشیند آرام و قرار ندارد. وقتی خلبان در درگیری هوایی است، او است و خدا و ملائکی که نظارهگر هستند و پشتیبانی مان میکنند.
با توجه به افتخارات خلبانهای ما در طول دوران دفاع مقدس اینها چندان شناخته شده نیستند، نظر شما در این رابطه چیست؟
چرا راه دور برویم، قبل از انقلاب ما یک ستارهای در عرصه هوا نوردی کشور داشتیم که متأسفانه هنوز هم در کشور خودمان شناخته شده نیست. شهید مصطفی اردستانی خلبان هواپیمای F5 و معاونت نیروی هوایی بودند. اما چندین پرواز هم با جنگندههای F14 در زمان معاونت نیروی هوایی به عنوان خلبان دوم انجام دادند. از لحاظ مذهبی بسیار مقام والایی داشتند. علاوه بر رمضان ماههای رجب و شعبان را هم روزه بودند. در ایام سال هم امکان نداشت هفتهای دو بار کمتر روزه باشند. اهل تهجد و نماز شب بودند. حسن خلق و اخلاق نیکوی ایشان هم زبانزد همه همرزمانشان بوده و هست. اما همین شهید که روستا زاده بود، در مانور نستوک (؟) بین ایران، ترکیه و پاکستان اجرا شد در قبل انقلاب با درجه ستوانی یعنی تجربه بسیار کم در مقابل یک سرهنگ خلبان پاکستانی که مهارتهای زیادی هم داشت و هفت هزار ساعت پرواز در جنگ هند و پاکستان داشته است درگیر شده و به قول خودمان پشت او را به خاک میمالد. وقتی پرواز تمام میشود، سرهنگ خلبان پاکستانی مدالش را میکند و به سینه اردستانی میچسباند و میگوید این خلبان، ایرانی قهرمان واقعی است. ما معیارهای زیادی برای خلبانانمان همچون شهید اردستانی داریم ایشان 800 مأموریت جنگی را انجام دادند که 250 ماموریتش فقط بمباران بوده است. اردستانی کسی بود که در یک روز 8 ماموریت انجام داده در حالی که تا به حال کسی بیش از 3 مأموریت در یک روز انجام نداده است. به هر حال ما نمیتوانیم منکر این موضوع هم شویم آموزشهایی که ما دیدیم با آموزش هواپیماهای غربی که بسیار پیشرفتهتر و کیفیت بالاتری دارد، یکی است.
آقای خلیلی سه فروند از پنج فروند سوپراتاندارد فرانسوی که توسط ارتش عراق اجاره شده بود، توسط F14های ایرانی منهدم شدند. در رابطه با این افتخار نیروی هوایی هم توضیحی بفرمایید.
دو فروند از آن هواپیماها را F14 منهدم کرد. یک فروندش هم توسط هواپیمای F4 منهدم شد که جا دارد از خلبانان آنها هم که شجاعانه با محدودیتهایی که داشتند مبارزه کرد و جنگیدند یاد شود. سوپراتاندارد هواپیمای هوا به هوایی نیست که بتواند در جنگهای هوایی دوام بیاورد. تنها هنر آن سوپراتاندارد این است که این هواپیما میتواند از فاصله 30، 40 کیلومتری موشکهایش را رها کرده و کشتیها را بزند. اما از لحاظ هوا به هوا نمیتواند در برابر جنگندههای F14 قدرتنمایی کند. اگرچه درگیر شدن با هواپیمای سوپراتاندارد راحت است اما زمانی که این هواپیما از فاصله دور (هفت، هشت مایلی) کشتی را مورد هدف قرار میدهد و موشک خود را رها میکند، جنگندهای که قصد انهدامش را دارد باید به قدری به جلو پیشروی کند که تا قبل از رها کردن موشک هواپیمای سوپراتاندارد برود نزدیک و با آن درگیر شود. اگر هواپیمای سوپراتاندارد بتواند تا بندر امام بیاید قطعاً میتواند کشتیهای ما را بزند. برای همین خلبان با کمک رادارهای زمینی که مکمل جنگندههای F14 هستند، جلو رفته و قبل رها کردن موشک سوپراتاندارد با آن درگیر و از طرفی اجازه ندهد اهداف خودی مورد حمله قرار گرفته و همانجا هم به هواپیمای دشمن ضربه بزند. لذا ما به نوعی در حیطه خود کشور عراق در جاهایی که تحت کنترل راداری دشمن بود به آنها ضربه زدیم.
به طور کلی شما نقش نیروی هوایی را در جنگ تحمیلی چطور ارزیابی میکنید؟ به نظر شما تأثیرگذاری نیروی هوایی در روندجنگ به چه صورتی بوده است؟
نیروی هوایی نقش بیبدیلی داشته است. نیروی هوایی از ماهها قبل جنگ در جریان جنگ و تهاجم دشمن بعثی قرار گرفت. اولین شهید نیروی هوایی در تاریخ چهارم تیرماه 1359 در شملچه به شهادت رسید. او اهل مراغه بود. با هواپیمای F5 برای شناسایی منطقه میرود و مورد هدف قرار گرفته و شهید میشود. در 17 شهریور زمانی که عراقیها به مرزهای ما حمله میکنند مثل پاسگاه خانلیلی و میمک در آن شرایط هم وضعیت نیروی زمینی چندان مناسب نبود، یعنی هنوز مستقر نشده بودند. خود نیروی هوایی هم گرفتاریها و مشکلاتی داشت. اکثر ژنرالهای نیروی هوایی بازنشسته شده بودند. فرماندهی به دست شهید فکوری بود، بخشی از خلبانها در دام ضدانقلاب فریب خورده و گرفتار بودند، برخی اسیر توطئهها شده بودند. با تمام این مسائل 17 شهریور1359 فانتومهای ما درگیر شده و مواضع عراقیها را مورد اصابت قرار میدهند. هواپیمای خلبان شهید علی ایلخانی که اولین شهید هواپیمای F4 است مورد اصابت ،ایشان به شهادت میرسد . 19 شهریور، سرگرد شمس بیگی که فرمانده گردان 31 شکاری در ایرفورت، در همدان بود برای هماهنگی وشناسایی منطقه برای اینکه مشخص کند، ما چگونه می توانیم از نیروی زمینی دفاع وحمایت کنیم. در منطقه ایشان در یک هلیکوپتر عازم منطقه دسک بوده که هلی کوپتر مورد هدف قرار میگیرد و به شهادت میرسد.
در 27 شهریور، سیدالاسرا حسین لشکری که در اولین مأموریتی که برای شناسایی مسلحانه میرود مورد هدف دشمن قرار گرفته اسیر میشود. باید از اولین جاویدالاثر محمد زارع نعمتی هم نام برد که در همان نیروی هوایی از ماهها قبل، درگیر بوده و در واقع عراق به درستی و خیلی حساب شده برای یک پیروزی برقآسا به ما حمله نمود .دشمن تمام خبرنگاران و رسانهها را دعوت کرده بود که این پیروزی بزرگش را اطلاعرسانی کرده ودر سطح جهانی مطلع نماید و دشمن جشن بگیرد. ولی آن چیزی که پیروزی بزرگ عراق را به جنگی فرسایشی تبدیل کرد، به لطف اله ، رهبری امام خمینی (ره) ورشادتهای خلبانان نیروی هوایی بود که عراق فکر میکرد این خلبانان از پیکره نظام جمهوری اسلامی جدا شدند. در حقیقت خلبانان غیور کشور زمانی که دیدند کشور مورد هجوم بعثی ها قرار گرفته است همه دلخوریها و کدورتها را کنار گذشته از جانشان گذشتند و از کشور دفاع کردند. در انتها باید بگویم، ما 214 خلبان شهید داریم که این تعداد شهدا 300 درصد نسبت به جمعیتشان بیشتر هم است.
77 نفر از این شهدا در دو ماه اول جنگ شهید شدند، شهدایی چون شهید مقیمی، شهید ناظریان، شهید تورج بهرام، شهید بهمن افشان، رامین زنجانی و...
همه اینها مردانی بودند که در مقابل نیروی هوایی دشمن ایستادند. آنها پیروزی عراق را به یک حرکت فرسایشی تبدیل کردند. نیروی هوایی نقش برجستهای در تمام جنگ داشت. به ویژه در اواخر جنگ که عراق سعی میکرد به نقاط مرزی ما حمله کند نیروی هوایی با همه محرومیتها با ایستادگی خود در کنار سایر نیروها اجازه نداد دشمن موفق شود.
در حال حاضر نیروی هوایی کشور ما از چه میزان پیشرفت و قابلیتهای دفاعی برخوردار است؟
ما بر مبنای دکترین که حضرت امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی ترسیم نمودند و خلف صالح ایشان امام خامنهای نیز آن را تأیید کردند، تلاش بسیاری در مسیر خودکفایی داریم. نیروی هوایی هم بر همین مبنا پایهریزی ، ما ادعا نمیکنیم که در مصاف با هواپیمای دشمنمان امریکا میتوانیم پیروز شویم یعنی اگر کسی چنین ادعایی کند غلو کرده است، ولی این ادعا را داریم که مطلوبیت حمله به کشور را برای دشمانمان به صفر برسانیم و آنها را به بازدارندگی وادار کنیم. آنها باید از خودشان بپرسند آیا در عراق موفق شدند؟ آیا در افغانستان موفق شدند؟ در بعضی موارد برای اینکه چهار چریک را از بین ببرند یک فروند هواپمای شکاری F15 یا F16 بلند میکردند. ما ساز و کارها و کدهای ژئوپلتیکی خودمان و راهبرد دکترین ارتش خودمان را بر مبنای دفاعی پایه ریزی کرده ایم و قطعاً میتوان به جرئت گفت: مطلوبیت حمله به ایران را برای آنها به صفر رساندهایم مگر اینکه دیوانگی کرده و به ایران حمله نمایند. در قاموس اسلام دفاع، مقدس است وما دنبال متجاوز بودیم .
اگر زمانی جنگ شود شما حاضر هستید در کنار خلبانان جوان حضور پیدا کرده و خدمت نمایید؟
من سرباز هستم، نه تنها من بلکه همه دوستانی که با آنها در تماس هستم اکثریت خود را مدیون این ملت میدانند و حتی اگر نتوانیم به صورت فکری کمکی کنیم، از قدرت فیزیکی خودمان استفاده میکنیم و در مقابل دشمن میایستیم.
شما خاطرهای از اول مهر 59 یعنی آغازین روزهای جنگ دارید؟
عراق فکر میکرد که خلبانان نیروی هوایی محل کارشان را رها کرده و برخی دچار کودتای نافرجام شدهاند. آنها نمیدانستند روزی که آنها حمله کرده و میخواستند به برتری هوایی برسند، نیروی هوایی به افتخار همراهی شهید فکوری در اول مهر (23 سپتامبر) به کلیه پایگاههای عراق حمله کرده و در حقیقت این تدبیر نیروی هوایی یک برداشت غلوآمیز و مبالغهآمیزی از نیروی هوایی ایران در دشمن متجلی کرد. برای همین تمام هواپیماهایش را به کشورهای عربی و در مناطق دوردستی چون اچ 3 (H-3) برد ، بزرگترین لطف خداوند این بود که ترس را در دل آنها ایجاد کرد.
در مورد شهید نوژه برایمان بگویید؟
شهید نوژه در 28 مرداد سال 1358 در درگیریهای پاوه در ایام ماه مبارک رمضان و در شب های قدر با زبان روزه مورد هجوم دشمن قرار گرفت و در پاوه سقوط و به همراه کابین عقب خلبان شهید سید عبدالله موسوی بشیری به شهادت رسید. پایگاه سوم شکاری همدان هم به نام این شهید نامگذاری شد.
کلام آخر
من در اینجا باید از استاد خودم شهید اسدالله بربری که در 18 مهر شهید شدند یاد کنم. حماسههای فراوانی را خلق کردند. در روز 31 شهریور طی یک مأموریت هوایی عراقیها حمله کرده وباند فرودگاه را زدند، ایشان میخواستند به زمین بنشیند، ایشان با شجاعت خاص هواپیما را روی باندی که بمباران شده بود نشاند. روز دوم مهر زمانی که ایشان عازم مأموریت برای زدن پایگاههای عراقی بود، چهار فروند هواپیمای عراقی را دید که با مسلسل و با چشم رهگیری، خودش یکی از این هواپیماها را میزند. یک فروند دیگر هم توسط کمکش زده شد. ایشان تنها با مسلسل و چهار بمب هواپیمای عراقی را زد. اتفاقاً خلبانش هم اسیر شد. شب آمد به خلبان اسیر شده گفت: "I shot you "یعنی من تو را زدم. دو روز قبل شهادت به پایگاه کرکوک که مستحکمترین پدافندها را دارد، حمله کرد موشک سامبه طرفش میآید و ایشان موفق میشود موشک تام را دیلیت کند ( یعنی دفع کند ). اما متاسفانه یکی از این موشکها در کنار هواپیمای ایشان منفجر شده و بیش از 300 ترکش کوچک به هواپیمای ایشان برخورد کرده وهواپیما مانند آبکش شده بود. به رغم این همه حضور و ایثارگری، در 18 مهر روز جمعه با شهید ابراهیم دلحامد در این مأموریت شهید شدند.
___________________________________________________________________
منابع:
گردآوری و تنظیم:وبلاگ هوانورد (کاوه)