در مهرماه سال گذشته همزمان با اوج گیری تنشها در دریای چین شرقی بر سر جزایر دیائویو که در ژاپن جزایر سنکاکو نامیده میشوند، انتظار مقامات چینی به پایان رسید و این کشور ناو هواپیمابر بازسازی شده خود را با نام لیائونینگ به آب انداخت. این اقدام نقطه عطفی در تلاشهای چین برای افزایش روزافزون بنیه نظامی همزمان با درگیری در مناقشات ارضی با همسایگان خود به شمار میرود. این در حالی است که چین در سال جاری میلادی فعالیتهای نظامی خود را تا 2 / 11 درصد افزایش داده است. ارتش چین در سال 2012 مبلغ 3 / 670 میلیارد یوآن (معادل 100 میلیارد دلار) برای امور نظامی خود هزینه کرده است.
چین برای معرفی خود به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی، سرمایه گذاری زیادی روی ارتش نموده است و نیروی دریایی به عنوان یکی از مهمترین ارکان آن، توجه و هزینه زیادی را معطوف به خود کرده است. نیروی دریایی چین به طور سنتی از زمان تشکیل خود یک نیروی دریایی آبهای سرزمینی بوده است. تنها تعدادی از زیردریاییهای این کشور در دهههای قبل توانایی حضور در آبهای بینالمللی را داشتند و حضور واحدهای سطحی نیروی دریایی چین به آبهای سرزمینی این کشور محدود میشد. پس از چندین رویارویی با نیروی دریایی آمریکا و علم به این نکته که چین به عنوان یک کشور بزرگ و با اقتصادی در حال رشد، به یک نیروی دریایی نیرومند برای حضور در آبهای آزاد نیاز دارد، این کشور از آغاز دهه 90 میلادی به یک سرمایه گذاری عظیم در نیروی دریایی خود دست زد.
از این رو علاوه بر خرید نظامی از سایر کشورها به ویژه روسیه همزمان بر روی صنایع داخلی خود نیز سرمایه گذاری کلانی را به عمل آورد تا بتواند بخش عظیمی از نیازهای تسلیحاتی خود را در داخل به تولید برساند. چین به صورت گام به گام از کوچکترین شناورهای سطحی، راه خود را به سمت شناورهای سنگینتر باز کرد و با تولید انواع ناوهای محافظ و ناوشکنها که با انواع موشکهای ضد کشتی و ضد هوایی روسی و چینی مسلح شده بودند، توان آفندی و پدافندی خود را در دریا افزایش داد.
نکته بسیار مهم و حیاتی در زمینه عملیاتهای کلاسیک دریایی، ایجاد پوشش و پشتیبانی هوایی برای واحدهای شناور سطحی و زیر سطحی است. تجربه عملیاتهای دریایی از زمان جنگ جهانی دوم به این طرف ثابت کرده است که در صورت عدم پوشش هوایی واحدهای دریایی، خصوصا واحدهای سطحی به طعمههای راحت برای هواپیماهای تهاجمی تبدیل میشوند. بدین منظور ارتش این کشور در گام اول دست به تقویت نیروی هوایی و واحدهای هوادریای خود زد. این نیرو با به خدمت گرفتن جنگندههای روسی سری «فلنکر» و همچنین هواپیماهای سوخت رسان، برد عملیاتی جنگندههای خود را افزایش داده و سعی نموده تا محدوده تحت پوشش جنگندههای خود را افزایش دهد.
چینیها از همان ابتدا به خوبی به این نکته واقف بودند که توان جنگندههای زمین پایه ارتش این کشور نیز محدوده خاصی را پوشش داده و برای داشتن یک ناوگان نیرومند واقعی، به یک ناو هواپیمابر نیاز است. کشور چین در زمینه ناو هواپیمابر فاقد هرگونه تجربه عملی بود و نمیتوانست برای ساخت اولین ناو هواپیمابر خود از صفر شروع کرده و به توان داخلی خود تکیه کند. از این رو درصدد استفاده از تجربه و تخصص کشورهای صاحب سبک در این زمینه بوده، ولی بر خلاف سایر کشورها رویکرد متفاوتی را در دستیابی به ناوهای هواپیمابر در پیش گرفته است. بنابراین برای دستیابی به دانش ساخت ناوهای هواپیمابر اقدام به خرید کشتیهای غربی برای مطالعه ساختار و عملکرد آنها کرده است.
جنگنده چینی J-11 که بر پایه سوخوی 27 توسعه یافته است
تمایل پکن به داشتن یک ناوگان دریایی پیشرفته به سال ۱۹۸۵ باز میگردد که ناو هواپیمابر استرالیایی ملبورن را خرید که در سال ۱۹۴۵ وارد سرویس نیروی دریایی استرالیا شده و در سال ۱۹۸۲ نیز از رده خارج شده بود.
در دهه 90 میلادی و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشور روسیه روابط خود را با کشور چین ترمیم کرده و به یکی از اصلیترین تامین کنندگان نیازهای تسلیحاتی پکن تبدیل شد.
پکن سه فروند از ناوهای هواپیمابر اتحاد جماهیر شوروی سابق را برای «مطالعه» از اوکراین خریداری کرده است. البته مقامات چینی هدف خود از خرید ناوهای هواپیمابر را تبدیل آنها به مجتمعهای تفریحی عنوان کردهاند، ولی منابعی در صنایع نظامی اوکراین، در مصاحبههایی که در سال ۲۰۰۱ انجام دادند، تایید کردند که اشخاصی که از چین برای مذاکره برای خرید ناوهای هواپیمابر به این کشور میرفته اند، کارشناسان امور تفریحی نبوده اند زیرا همگی آنها با فن آوری ناوهای هواپیمابر بسیار آشنا بودهاند.
اولین ناو هواپیمابری که چین از اوکراین خریداری کرد ناو کی یف بود که در سال ۱۹۷۵ به آب انداخته شد و انواع گوناگونی از تسلیحات، جنگندهها و بالگردهای تهاجمی را با خود حمل میکرد که به منظور شناسایی و نابود کردن زیردریاییهای امریکایی مجهز به موشکهای بالستیک طراحی و ساخته شده بود. این ناو هواپیمابر عظیمالجثه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۳ از رده خارج و دولت تازه استقلال یافته اوکراین آن را در همین سال به چین فروخت. این ناو هواپیمابر در حال حاضر در پارک نظامی «تیان جین» قرار دارد. این ناو هواپیمابر با تغییر کاربری به یک هتل بسیار لوکس مبدل شده است.
دو سال بعد، چین کشتی خواهر مینسک را که از ناوهای همان کلاس یعنی کی یف بود از اوکراین خریداری نمود. این ناو در سال ۱۹۸۷ مأموریت خود را در ناوگان اقیانوسیه اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز کرد. البته چین این ناو را مستقیماً از اوکراین خریداری نکرد، بلکه یک تاجر کره جنوبی که این ناو را از اوکراین خریداری کرده بود آن را به چین فروخت. این ناو نیز مانند ناو هواپیمابر اول در یک پارک نظامی در چین به نمایش درآمد تا اینکه در سال ۲۰۰۶ به حراج گذاشته شد.
سومین دستیابی چین به ناوهای هواپیمابر اوکراین در سال ۱۹۹۸ اتفاق افتاد، این ناو نیز از کلاس کی یف بود که واریاگ (Varyag) نام داشت و در کارگاههای کشتی سازی دریای سیاه در کشور اوکراین در حال تکمیل بود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشور اوکراین به عنوان صاحب جدید واریاگ شناخته شد و سعی کرد که خود به تکمیل و راه اندازی این ناو هواپیمابر اقدام کند، اما به دلیل مشکلات مالی در این راه ناکام ماند. چینیها در این میان از فرصت استفاده کرده و در پوشش یک شرکت هنگ کنگی وارد مناقصه خرید ناو واریاگ شدند. این شرکت هدف خود را از خرید این ناو، تبدیل آن به یک مرکز تفریحی شناور اعلام کرده بود.
ناو هواپیمابر واریاگ (ژوئیه 2011، بندر دالیان چین)
این شرکت چینی برنده مزایده ۲۰ میلیون دلاری اوکراین برای بدنه ناو هواپیمابر۷۰۰/۶۵ تنی واریاگ شد که در کارخانه کشتی سازی «نیکلایو» در حال خاک خوردن بود. البته این ناو هواپیمابر به دلیل اختلافات با ترکیه بر سر معاهده «مونترو» (که در خصوص عبور و مرور ناوهای هواپیمابر از تنگههای ترکیه است) چندین سال بی حرکت ماند و به دلیل از کار افتادن موتور و سامانههای الکترونیک آن تا قبل از فرا رسیدن سال ۲۰۰۱ نتوانست دریای سیاه را به مقصد چین ترک کند. کشور چین به منظور یدک کشیدن این ناو از طریق دریای سیاه تا رسیدن آن به بندر دالیان بایستی زمان و هزینههای زیادی را میپرداخت. نهایتاً بعد از یک سری مذاکرات فشرده بین چین، ترکیه و مصر و پرداخت مبالغی به یک شرکت باربری هلندی، در 3 مارس 2002 میلادی نهایتاً این ناو وارد بندر دالیان چین شد.
پس از آن متخصصان چینی عملیات سنگین مدرن سازی و ارتقاء بر روی بدنه ناو مذکور را آغاز نمودند. لازم به ذکر است که این کشتی در زمان ورود به چین تقریباً فاقد هرگونه سیستم پیشرانه و یا سامانههای الکترونیکی بود. چینیها در گام اول اقدام به رنگ ریزی و زنگ زدایی از بدنه ناو کرده و پس از مرتب کردن وضعیت بیرونی سطوح ناو، کار بر روی سامانههای الکترونیکی و جنگ افزاری آن را آغاز کردند. در ابتدا آنها سامانه موشکی سطح به سطح " SS-N-19 " را از روی این ناو حذف کردند.
پس از آن وظیفه دفاع از این ناو در برابر تهدیدات سطحی به عهده هواپیماهای مستقر بر روی عرشه و ناوها و زیردریاییهای محافظ آن قرار گرفت. چینیها سعی کردند در زمینه سامانههای تسلیحاتی و راداری بر تواناییهای داخلی خود تکیه کنند. در ناو روسی از توپهای روسی سری " Ak-630 " و سامانه دفاع نزدیک " کاشتان " استفاده میشود. چینیها بعد از کار بروی مدل روسی، سامانه توپخانه دفاع نزدیک " تایپ 1030 " را طراحی کرده و ساختهاند.
این سامانه یک توپ 10 لوله 30 میلی متری است که نواخت آتشی در حدود 10 هزار گلوله دارد. این توپ دارای سامانههای راداری و اپتیکی هدایت شده و بردی در حدود 3 کیلومتر است. دفاع موشکی این ناو بر عهده موشکهای سری " FL-3000N " قرار دارد، موشک سطح به هوای نیروی دریایی چین که بر پایه موشک هوا به هوای " Type 90 " طراحی و ساخته شده است. در پرتابگرهای چندتایی قرار گرفته و توانایی درگیر یبا اهداف مافوق صوت تا فاصله 6 کیلومتری را دارد.
سامانه پدافند سطح به هوای FL-3000N
در زمینه درگیری با تهدیدات زیر سطحی، این ناو بیشتر بر روی استفاده از بالگردهای بومی " Z-8 " و روسی " Ka-31 " تاکید دارد. اما برای مواقع اضطراری از راکت اندازهای ضد زیردریایی روسی " RBU-1200 " بهره خواهد برد. سامانه راداری این ناو یک رادار سه بعدی با نام " عقاب دریایی" است که تاکنون اطلاعات چندانی در مورد آن منتشر نشده است. بنا بر اطلاعات موجود برد این رادار در حدود 100 کیلومتر و ارتفاع شناسایی آن 8 کیلومتر است.
در مورد سامانههای پیشرانه، این ناو از پیشرانه توربین بخار با توان 200 هزار اسب بخار بهره میبرد که سرعتی در حدود 59 کیلومتر بر ساعت و بردی در حدود 7130 کیلومتر را برای آن به ارمغان میآورد. سرعت این ناو به نسبت همتای روسی خود 3 کیلومتر بر ساعت بیشتر است. این ناو هواپیمابر300 متر طول و توان پذیرش 50 هواپیما و 18 بالگرد را دارد.
اما مهمترین عنصر فعال بر روی هر ناو هواپیمابر، هواپیماها و بالگردهای فعال بر روی ناو هستند که وظیفه اصلی دفاع از ناو هواپیمابر و انجام عملیاتهای تهاجمی را بر عهده دارند. در ابتدا چین به دنبال خرید هواپیماهای سری ناونشین فلنکر با نام Su-33 بود. پس از مدتی و با در اختیار گرفتن تعداد محدودی از این هواپیما شرکتهای چینی دست به تولید یک مدل بومی جنگنده ناونشین با نام " J-15 " زدند که از پیشرانه و الکترونیک پروازی بومی ساخت چین بهره میبرد. در زمینه بالگردها هم چینیها بیشتر به دنبال استفاده از بالگردهای بومی " Z-8 " خود هستند که به نوعی یک کپی از بالگردهای " سوپرفلرون " فرانسوی است. این بالگرد بخش عمدهای از عملیات جابه جایی و جستجو و نجات را انجام خواهد داد و عملیات جنگ ضد زیردریایی نیز بر عهده بالگردهای روسی " Ka-31 " خواهد بود.
بالگرد K-28
چین در حالی اقدام به تهیه جنگندههای روسی میکند که تحلیلگران پیش بینی میکنند که ناوهای هواپیمابر آینده چین با جنگندههای بومی B J11 این کشور و همچنین نسل جدید جنگنده هایSU-27 مجهز خواهند شد. حتی روزنامه روسی «کامرسانت» نیز در اکتبر 2012 در گزارشی اعلام کرد چین در حال مطالعه در خصوص خرید ۴۸ فروند جنگنده SU-33 و انواع گوناگونی از جنگندههای SU-27 است که در صورت اجرایی شدن ارزش این قرارداد بیش از ۵/۲ میلیارد دلار خواهد بود.
نهایتاً در آذرماه سال گذشته وزارت دفاع چین در بیانیهای اعلام کرد عملیات نشست و برخاست یک فروند جنگنده J-15ساخت داخل را بر عرشه ناو هواپیمابر لیائونینگ با موفقیت انجام داده است. این وزارتخانه بدون اشاره به جزییات بیشتر اعلام کرد در آزمایشهای اخیر، فناوری پیشرفته فرود هواپیما بر عرشه ناو هواپیمابر به کار گرفته شد.
بنا بر اعلام وزارت دفاع چین، از زمان به آب انداختن ناو هواپیمابر لیائونینگ تاکنون، بیش از صد برنامه آزمایشی و آموزشی روی آن انجام شده است.
این هواپیما نمونه دریایی J-11 است. J-11نیز نسخهای از جنگنده مشهور SU-27 روسی است که چین در دهه 1990 آن را تحت امتیاز روسیه تولید میکرد. این در حالی است که وجود این نمونه پس از دسترسی چین به جنگنده SU-33 (نمونه ناونشین SU-27) از طریق اوکراین برای استفاده از طرح بال با قابلیت تا شدن (برای اشغال فضای کمتر در هنگام توقف روی ناو) و همچنین ارابههای فرود تقویت شده برای ممکن شدن فرود J-11 اعلام شده است.
جت جنگنده جدید چین میتواند موشکهای ضد ناو، هوا به هوا و هوا به زمین را حمل کند و قابل قیاس با جتهای سوخوی روسی و جنگندههای F-18 آمریکا است.
همچنین چین برای ناو هواپیمابر خود، تعدادی بالگرد نیز در نظر گرفته است که شامل KA-28/31و نمونههای بروز MI-8روسی است.
هرچند چین باید برای ساخت بدنه ناو هواپیمابر به روسیه متوسل شود ولی رسانههای گروهی این کشور به نقل از یک دریاسالار چینی در دهمین سالگرد کنگره ملی خلق چین اعلام کردند که این کشور در حال حاضر روی یک برنامه تحقیقاتی برای ساخت اولین بدنه بومی ناو هواپیمابر کار میکند و انتظار میرود این برنامه ظرف سه سال تکمیل شود.
گفته میشود که اولین ناو هواپیمابر ساخت چین بعد از سال 2015 میلادی به آب انداخته میشود. تلاش چین برای ساخت ناو هواپیمابر در شرایطی صورت میگیرد که این کشور سایر تجهیزات و ادوات مورد نیاز ناوهای هواپیمابر و حتی جنگندههای سوخوی مخصوص فرود روی ناوهای هواپیمابر را از اوکراین خریداری کرده است.
_____________________________________________________________
منابع:
nahaja.aja.ir
mehrnews.com
mashreghnews.ir