بررسی جنگ سال 2008 بین گرجستان و روسیه
در هشتم اوت سال 2008 با تهاجم گرجستان به اوستیای جنوبی و سپس واکنش روسیه جنگی چند روزه بین طرفین آغاز شد. مسکو در این درگیری تفلیس را به نسلکشی در اوستیای جنوبی متهم می کرد، در حالی که ساآکاشویلی، رئیسجمهوری گرجستان، نیز روسیه را به اشغال گرجستان متهم می ساخت. از سوی دیگر، غرب روسیه را به راهانداختن جنگ سرد متهم و روسیه نیز به نوبه خود غرب را به دلیل حمایت از گرجستان، کشوری که جنگ را به راه انداخت، محکوم میکرد.
جنگ برعلیه گرجستان اولین تهاجم روسیه بعد از نبرد این کشور در افغانستان به شمار می رفت. در واقع این بزرگترین نبرد روسیه از زمان فروپاشی بود که برعلیه یک کشور خارجی در گرفت که در آن نیروهای نظامی روسیه اقدام به نبرد برعلیه یک ارتش خارجی کردند که اصولا اساس شرقی و روسی داشت.
برای مدت 5 روز نیروهای دو کشور روسیه و البته جدایی طلبان اوستیای جنوبی و ابخازستان از یک سو و گرجستان از سوی دیگر در زمین، دریا و هوا بر سر اوستیای جنوبی درگیر شدند. این درگیری برای مدت 5 روز دنیا را نگران کرد و اخبار دیگر را تحت الشعاع قرار داد. روسیه و گرجستان برای استیلا بر اوستیای جنوبی با هم می جنگیدند. مردمان این خطه در واقع از نقطه نظر علوم انسان شناسی شعبه ای از نژاد ایرانی هستند که به Iranic Speaking مشهور هستند که در زمان حمله مغولها در این منطقه و در حاشیه رود دن ساکن شدند. البته باید به یاد داشت که روسها هرگز رابطه خوبی با گرجیها نداشتند. شاید یکی از دلایل آن این است که بعد از انقلاب سرخ در شوروی این گرجیها بودند که منشویک باقی ماندند و به بلشویکها ملحق نشدند. اکثریت کمونیستها در زمان انقلاب سرخ، بلشویک نامیده میشدند و به مخالفانشان که در اقلیت بودند، منشویک می گفتند.
ولی حقیقت چیز دیگری است. نکته اینجاست که در قرن هیجدهم و در واقع بعد از جنگهای داخلی آمریکا این کشور براساس سیاست خارجی خود اقدام به ایجاد منطقه حیاط خلوت برای خود کرد: آمریکای لاتین. آمریکا تحت هیچ شرایطی حاضر نبود تا آمریکای لاتین را با هیچ قدرت قدیمی یا جدید دیگری تقسیم کند و این دلیل تهاجم این کشور به کوبا یا نیکاراگوئه بود. آمریکا در قرن نوزدهم و بیستم نفوذ خود را در آمریکای لاتین گسترش داد و عملا بعد از جنگ جهانی دوم این منطقه تبدیل به مستعمره واقعی آمریکا گردید و هنوز نیز علی رغم شعارهای گاه و بی گاه کسانی مانند چاوز این منطقه هنوز منطقه نفوذ آمریکاست. به هرصورت به تاسی از آمریکا، شوروی نیز اقدام به ایجاد مناطق نفوذ پیرامونی در اطراف کشور خود کرد؛ ولی این عمل شوروی با تهاجم نظامی و جنگ و کشتار همراه بود؛ یعنی برخلاف سیاست یانکیها که نفوذ از طریق اقتصاد و فرهنگ است، روسها با ابزار ارتش سرخ و توپ و تانک اقدام به مستعمره سازی در کشورهای اطراف کردند. بعد از فروپاشی شوروی سابق ارتش این کشور نیز عملا از هم پاشید. نیروی هوایی این کشور هرچند در دست روسیه باقی ماند؛ ولی دیگر عظمت سابق را نداشت.
گرجستان یکی از جمهوریهای قفقاز بود که بعد از فروپاشی شوروی سابق تحت ریاست و هدایت ادوارد شواردنادزه آخرین وزیر امورخارجه شوروی قرارگرفت. این کشور از طریق دو منطقه ابخازستان و اوستیا که خودمختار هستند، با روسیه هم مرز است.
با تحرکات گرجستان به پشت گرمی آمریکا، گرجیهای ساکن اوستیای جنوبی که اقلیت بزرگی در این منطقه به شمار می روند، شروع به اقداماتی برای کسب استقلال کردند که با برخورد مقامات متمایل به روسیه این ایالتهای خودمختار روبرو شد. از اواخر دهه هشتاد برخورد دولت گرجستان با این ایالتها شروع شد که در جریان درگیریهای مداوم چند هزار نفر کشته شدند و خسارتهای زیادی برجا ماند. با توجه به خسارات ناشی از جنگ، ساکنین منطقه اوستیای جنوبی به سمت ایالت اوستیای شمالی که جزیی از روسیه به شمار می رود، گریختند. سرانجام با تلاشهای دولت روسیه صلح در منطقه حاکم شد و نیروهای حافظ صلح متشکل از نیروهای دو کشور روسیه و گرجستان و البته نیروهای اوستیای جنوبی در منطقه مستقر شدند تا از صلح حفاظت کنند؛ اما گرجیها که تحت حمایت غرب بودند، در دیگر منطقه خودمختار یعنی ابخازستان جنگ را آغاز کردند. بهانه درگیری در این منطقه، فرار اعضای مافیای محلی امراز کوبتسانی بود که این گروه از مافیای گرجستان و فعال در زمینه فحشا و مواد مخدر بودند و دولت گرجستان ادعا می کرد در داخل ابخازستان مخفی شده اند. با هجوم نیروهای گرجی با این بهانه به ابخازستان، این کشور در ابخازستان یک دولت دست نشانده در منطقه شمالی این جمهوری به وجود آورد.
در سال 2008 بسیاری از کارشناسان منطقه ای وقوع جنگ را پیش بینی می کردند و در عمل نیز درگیریهای لفظی به یک درگیری تمام عیار منتهی شد. گرجیها هدف خود را تلاش برای حفظ یکپارچگی کشور دانستند و اعلام کردند قصد دارند یک منطقه پاک ایجاد نمایند و حتی اسم عملیات خود را تسیمداولی یا همان عملیات منطقه پاک به زیان گرجی نامیدند؛ ولی چیزی که گرجیها پیش بینی نکرده بودند، پاسخ شدید روسها بود که دست آمریکا را در پشت این تحرکات می دیدند و اعتقاد داشتند تحریکات غربی عامل اصلی این عملیات گرجیهاست.
در بحث بررسی توان نظامی نیروها ابتدا از گرجستان شروع می کنیم. از زمان استقلال و جدایی از شوروی، نیروی نظامی گرجستان نیز مانند سایر جمهوریهای استقلال یافته وارث بخشی از ارتش عظیم شوروی سابق محسوب می شد و تجهیزات روسی اساس ارتش این کشور را تشکیل می داد. در سال 2003 میخائیل ساکاشویلی به قدرت رسید و تمایلات غربی او باعث رویکرد به طرف غرب و اسرائیل گردید. در زمان شروع جنگ این کشور دارای 2200 نیروی ثابت و البته یک نیروی ذخیره به استعداد حدود صد هزار نفر بود. همچنین این کشور در حدود 200 دستگاه تانک تی 72 در اختیار داشت که توسط اسرائیلیها ارتقا یافت و به زره های واکنشی سرامیکی مجهز گردید که این نوع زره در مقابل شلیک گلوله تانک آبرامز مقاوم است. این تانکها همچنین به مسافت یاب و سیستمهای آشکار ساز رادیو اکتیو مجهز است. گرجستان دارای 200 دستگاه بی ام پی نیز بود که این نفربرها نیز توسط اسرائیلیها ارتقا یافته بود. پیش از آن، ساکاشویلی سه میلیارد دلار جهت نوسازی در اختیار ارتش این کشور گذاشته بود.
علاوه بر این آمریکا به پاس کمک گرجستان به آمریکا در جنگ بر علیه عراق، سیصد میلیون دلار کمک نظامی در اختیار این کشور قرارداد که شامل حضور یک تیم از مستشاران نظامی برای آموزش سربازان گرجی بود. در زمینه نیروی هوایی، اصلیترین پرنده های این کشور عبارت بودند از12 فروند سوخوی 25 و دو فروند سوخوی 25 یو بی آموزشی و البته دوازده فروند بالگرد میل 24 و میل 8 و تعدادی هیویی اهدایی آمریکا. اسرائیل علاوه بر بهسازی و به روزسازی هواپیماهای گرجی، هشت فروند پهپاد هرمس450 وهمچنین چهار فروند پهپاد اسکای لارک به این کشور فروخت. ضمناً سوخوهای گرجی تحت برنامه های روزآمد سازی اسرائیلیها با کد اسکورپیون قرارگرفتند. این همکاریها از سال 2001 آغاز شد، زمانی که کارشناسان البیت سیستم اسرائیل در کارخانه های تولید سوخوی 25 در تفلیس اقدام به ارتقای این پرنده ها کردند. از جمله این روزآمدسازیها، فراهم سازی توانایی پرواز در شب و روز در این مدل سوخوی که با کد KB شناخته می شود، بود. همچنین سیستم کنترل دیجتالی تسلیحات از دیگر امکاناتی بود که توسط اسرائیلیها به امکانات این مدل افزوده شد. گرجیها همچنین به نفربرهای ساخت ترکیه، ده سامانه پرتاب موشک سطح به هوا و نزدیک به هفتاد آتشبار پدافند هوایی مجهز بودند.
از آن سو روسیه در زمان آغاز جنگ هنوز یک میلیون نفر نیروی نظامی در اختیار داشت. مشکلات مالی به جا مانده از دوران کمونیستها باعث شد تا روسیه به سرعت اقدام به کوچک کردن ارتش خود کند. ارتش این کشور به دلیل وسعت زیاد به نواحی مختلف تقسیم می شود و هر ناحیه مسئولیت حفاظت از یک بخش از کشور را برعهده دارد. حفاظت ناحیه قففاز شمالی و مرزهای این بخش به واحدهایی سپرده شده که ارتش پنجاه و هشتم مشهورترین آنهاست. این نیرو جهت حراست از این ناحیه در سال 1995 تاسیس شده و یکی از باتجربه ترین و جنگ دیده ترین ارتشهای روسیه است؛ زیرا تجربه جنگ چچن را دارد. توان رزمی این نیرو شامل 609 دستگاه تانک، 2000 دستگاه انواع نفربر و دویست قبضه هویتزر و خمپاره انداز بود. در کنار این ارتش، واحدهای هوانیروز چهارم روسیه با استعدادی در حدود 60 فروند سوخوی 24 و البته گونه شناسایی سوخوی 24 ام ار، 100 فروند میگ 29، 60 فروند سوخوی 27 و 100 فروند سوخوی 25 قرار داشت. این واحد البته در حدود 75 فروند بالگرد تهاجمی هایند را نیز در اختیار داشت. در این نبرد روسها از15000 نفر از نیروهای رزمی خود از جمله 5000 نیروی مخصوص شامل چتربازها و نیروهای هوابرد و همچنین نیروهای مخصوص روسیه معروف به اشپدناز استفاده کردند.
هنوز کسی نمی داند با توجه به توان رزمی دو کشور، چگونه گرجیها تصمیم به تحریک روسیه برای ورود به جنگ گرفتند. برنامه ریزان گرجی تصمیم داشتند تا در مدت کوتاهی با تهاجم به اوستیای جنوبی این منطقه را تصرف کنند. آنها با این فکر وارد جنگ شدند تا در ظرف 24 ساعت منطقه را تصرف کنند و سپس تا زمان ورود روسها به جنگ، با ایجاد استحکامات در مقابل روسها دفاع کنند. همچنین گرجیها تصور می کردند که روسها برای ورود به جنگ با تردیدها یا مخالفتهایی از سوی سیاستمداران روبرو خواهند شد که این خود فرصت کافی در اختیار مدافعان گرجی خواهد گذاشت.
یکی از مهمترین کارها برای گرجیها این بود که بتوانند ارتباط بین روسیه و اوستیای جنوبی را قطع کنند. این دومنطقه از طریق تونل روکسکی با هم مرتبط می شد و انهدام این تونل باعث قطع ارتباط بین دو منطقه و ایجاد مشکلات زیادی در مسیر نیروی زمینی 58 برای ورود به جنگ ایجاد می کرد. بر این اساس در ابتدا نیروی هوایی و سپس نیروهای مخصوص گرجی اقدام به حمله به تونل کردند که با موفقیت توام بود.
نبرد از روز هفت اوت با تبادل آتش بین طرفین شروع شد. در این روز توپخانه گرجیها با همراهی آتش خمپاره و البته موشک اندازهای بی ام 21 آتش سنگینی را برروی شهر تسخینوالی (مرکز اوستیای جنوبی) و روستاهای اطراف ریخت. یکی از دلایل تلفات بالای غیرنظامیان اوستیای جنوبی، استفاده زیاد از آتش توپخانه و البته همین موشک اندازها بود. در مورد این موشک اندازهای 40 لول گفتنی است که توانایی پرتاب راکتهای 122 میلیمتری را دارد که در سر جنگی خود در حدود 7 کیلو مواد منفجره حمل می کند و البته برای شخم زدن منطقه هدف از آن استفاده می شود؛ زیرا از دقت بالایی برخوردار نیست.
در روز دوم نبرد، نیروهای گرجی با پشتیبانی آتش توپخانه، پیشروی خود را به طرف شهر تسخینوالی آغاز کردند و البته با آتشباران مداوم در این روز، خود شهر را هدف قرار دادند. هدف از این کار، ایجاد وحشت در بین ساکنین غیرنظامی بود. سرفرماندهی نیروهای گرجستان دستور حرکت نیروهای گرجی را به سمت تسخینوالی از دومسیر داده بود و نیروهای زرهی گرجی به سرعت به طرف شهر نزدیک می شدند. در اینجا بود که نیروهای روسی به سرعت وارد عمل شدند و به سمت تونل روکسکی حرکت کردند. در همین زمان بخش دیگری از نیروهای روسی با احتمال وجود خرابکاری در مسیر تونل به سمت شهر دژاوا حرکت کردند و با رسیدن به این شهر به سمت رودخانه مشهور گوفتا تغییر مسیر دادند. یکی از دلایل حرکت سریع نیروهای روس این بود که نیروهای کلاه آبی روس که به عنوان حافظ صلح در منطقه مستقر بودند، به شدت زیر آتش نیروهای گرجی بخصوص بمبارانهای سوخوهای 25 گرجی قرار داشتند و هرلحظه آمار تلفات بالا می رفت. در اواسط روز نیروی حافظ صلح روس علی رغم مقاومت زیاد، تمامی خودروهای نظامی و نفربرها و تانکهایش را از دست داد و این تنها به دلیل حجم بالای آتش هویتزرها و موشک اندازها و حملات مداوم هایندهای گرجی بود که با راکت اندازها و بمبهای سقوط آزاد، منطقه را تبدیل به جهنمی از آتش کردند.
با اطلاع از حرکت نیروهای روسی به طرف شهر، این بار بمب افکنهای سوخوی 25 گرجی با حمله به نیروهای روسی که از مسیر رودخانه به طرف شهر می آمدند، تنها پل روی رودخانه را نابود کردند و این مساله باعث شد تا روسها از دورترین مسیر ممکن یعنی بزرگراه گری دمنیسی به طرف شهر حرکت کنند. در روز هشتم اوت سوخو25ها و هایندهای گرجی نقشی حیاتی داشتند و با سورتیهای زیاد پرواز، تلفات سنگینی به نیروهای کلاه آبی روسی وارد کردند. اما نیروی هوانیروز روسها هم بیکار ننشست. در صبح همین روز یک سکوی رادار در نزدیک بندر پوتی بمباران و نابود شد و این خود در بسیاری از برنامه های آتی نیروهای گرجی اختلال ایجاد کرد. این در واقع هدیه ای بود از طرف سوخو24های روسی که در ادامه روز بارها اقدام به بمباران شهرهای مهم گرجستان کردند. در این روز البته نیروهای گرجی اقدام به تصرف دو کمپ نیروهای روسی کردند و تعداد زیادی از نیروهای روس را به اسارت درآوردند؛ ولی در بعد از ظهر همین روز یکی از شاهکارهای نیروهای مخصوص دنیا رخ داد. اشپدنازهای روسی وارد عمل شدند و با نفوذ به خطوط نیروهای گرجی، اسیران روسی را نجات دادند.
با توجه به اهمیت درگیری، در روز بعد ولادیمیر بولدیرف فرمانده کل نیروهای زمینی روسیه شخصاً وارد منطقه شد و فرماندهی میدان را برعهده گرفت و در ادامه تحت فرماندهی این مرد روس و با هدایت او نیروهای روسی حلقه محاصره نیروهای گرجی در اطراف نیروهای کلاه آبی روس در منطقه را شکستند و اقدام به نجات نیروهای روسی گیر افتاده در محاصره کردند. حالا شرایط برای گرجیها بسیار سخت شده بود و در نتیجه گرجیها تصمیم به یک حرکت انتحاری گرفتند و نیروهای زرهی این کشور به طرف دژاوا حرکت کردند؛ ولی به دلیل عدم پشتیبانی هوایی مناسب و همچنین بمبارانهای سنگین نیروی هوایی روسیه عملا تلاشها با شکست روبرو شد. نیروهای گرجی به تدریج به داخل گرجستان رانده شدند و حالا تفلیس در معرض خطر قرار داشت.
در این میان نمی توان از کمکهای جمهوری ابخازستان به روسها به راحتی گذشت. در ادامه نیروی هوایی روسیه با بمباران سنگین، زیرساختهای گرجستان را نابود کرد. با بمباران فرودگاههای نظامی عملاً نیروی هوای این کشور از گردونه خارج گردید. حالا آسمان در کنترل کامل روسها قرار داشت و در ادمه این پایگاه نیروهای پدافند در مالتاکوا بود که توسط بمبارانهای سوخوهای 24 روسی از بین رفت. در پایان جنگ روسها یک منطقه پرواز ممنوع در مرز روسیه و گرجستان به وجود آوردند که هواگردهای گرجی حق پرواز در منطقه را نداشتند.
به عقیده بعضی کارشناسان، این جنگ نشان دهنده عمق حماقت گرجیها بود. زیرا با هر برآوردی، 12 فروند سوخوی 25 یا دویست دستگاه تانک نمی تواند ابزار کافی برای پنجه در افکندن با خرس بزرگ باشد. در مورد تلفات نیروهای دوطرف آمار و ارقام بسیار متفاوت است. روسها اعلام می کنند که 74کشته، 19 مفقود و 174 مجروح، تلفات نهایی آنها بوده است؛ در حالی که ارقام ادعایی گرجیها تلفات روسها را در حدود 400 نفر می داند. اما جالبترین نکته این نبرد، شکار یک فروند بمب افکن تی یو 22 روسها در هنگام یک عملیات شناسایی توسط یک سکوی پرتاب موشک پدافند سام 5 گرجی بود که این نوع سکوها توسط اوکراین در اختیار گرجستان قرار گرفته بود. البته به غیر از این پرنده، دو طرف تعدادی از سوخوی های 25 خود را با آتش طرف مقابل از دست دادند. همچنین سکوهای متحرک پرتاب موشکهای پدافند هوایی، بلای جان پرنده های دو طرف بود. گرجیها حداقل سه فروند از پهپادهای خود را نیز با شلیک ایگلا از دست دادند که این پهپادها توسط نیروهای اوستیای جنوبی شکار شدند.
به هرحال هنوز کسی دلیل این دیوانگی گرجیها را نمی داند. با توجه به توان نیروهای نظامی طرفین، این یک خودکشی آشکار به شمار میرفت؛ زیرا توان نظامی گرجیها به هیچ وجه قابل مقایسه با روسها نبود. در این میان، این نبرد عرصه درخشش دوباره سوخوی 24 بود که با استفاده از آن روسها زیرساختهای گرجستان را نابود کردند.
یکی از جالبترین نکات در این جنگ بمباران و نابودی یکی از کارخانه های تولید سوخوی 25 گرجستان توسط یک فروند سوخوی 25 روس بود. سوخو 25ها در گرجستان و در کارخانه ای در حومه تفلیس تولید می شوند.
با پایان یافتن رویارویی نظامی روسیه و گرجستان، تحلیلها درباره ماهیت و جزئیات این رویارویی همچنان ادامه دارد. در کنار تحلیلها و نوشتههایی که موقعیت روسیه در دنیای جدید و در منطقه قفقاز را مورد بررسی قرار میدهد، در داخل روسیه بحث درباره قدرت یا ضعف نظامی این کشور در این عملیات چند روزه بالا گرفت.
بنا به عقیده کارشناسان مرکز علوم و فنون پیشرفته روسیه موسوم به CAST، این عملیات نظامی نشان میدهد که حتی بهترین یگانها و واحدهای ارتش روسیه هنوز به ابزارهای شناسایی، فرماندهی و ارتباطی قدیمی متکی هستند. این در حالی است که نیروهای هوایی روسیه نیز با وجود برتری بیچون و چرا، برخی از مأموریتهای خود را به سرانجام نرساندهاند.
با خاتمه درگیری، ارتش پنجاه و هشتم روسیه دوباره به کشور بازگشت و افسران و سربازان از سوی دولت لوحهای تقدیر و مدال دریافت کردند و جسد سربازانی که در جنگ روسیه با گرجستان کشته شده بودند به خاک سپرده شد و زمان درس گرفتن از ضعف ارتش روسیه در جنگ با گرجستان فرا رسید. در همان برهه، دیمیتری مدودف رئیسجمهوری روسیه از مقامات ارشد وزارت دفاع این کشور درخواست کرد تا ضعفهای موجود در ارتش را برطرف کنند.
سربازانی که در منطقه قفقاز جنوبی جنگیدند، میدانند که صلحبانان روسی در طول ساعات اولیه تهاجم گرجستان تلفات زیادی داشتند و این اتفاق به این دلیل افتاد که مسکو و ولادی قفقاز که نیروهای فرماندهی ارتش پنجاه و هشتم روس در آن مناطق مستقر بودند، نتوانستند بموقع به سربازان روسی دستور مقابله با حملات گرجستان را بدهند و تجهیزات را برای ارتش پنجاه و هشتم روسیه در اوستیای جنوبی بفرستند. از سوی دیگر، ارتش روسیه قادر به شناسایی مواضع سیستمهای موشکانداز گراد، تفنگهای گووزدیکا و تانکهای تفلیس نبود.
همچنین، روسها سیستمهای شناسایی از قبیل UCAVS را در اختیار نداشتند. اگر چه نیروهای روسیه سیستمهای UCAVS (unmanned combat air vehicle) را در نمایشگاه بینالمللی هوافضای MASKدر ژوکوفسکی در نزدیک مسکو به نمایش گذاشتند؛ اما بهدلیل اینکه خرید این تجهیزات در سال 2006 میلادی از سوی وزیر دفاع ملی روسیه متوقف شد، ارتش نتوانست از این تسلیحات برخوردار شود. بنابراین، روسها چارهای نداشتند جز اینکه بمب افکنهای راهبردی Tu-22M3را به یک ماموریت شناسایی بفرستند و از جتهای سوخوی Su-25 برای نابودی سیستمهای موشکاندازMLRSl(Multiple Launch Rocket System) گرجستان استفاده کنند.
درصورتی که روسیه از سیستم UCAVs استفاده میکرد، ارتش گرجستان قادر نبود 4 هواپیمای روسی را سرنگون کند. نابودی 3 هواپیمای جنگنده سوخوی 25 که در سالهای 1989-1979 در جریان جنگ افغانستان از محبوبیت زیادی برخوردار بودند، نشان داد که آنها از آن زمان به بعد بروزرسانی نشدند و مورد بازبینی قرار نگرفتند.
گفتنی است، هواپیماهای Su-25 هنوز فاقد سیستم راداری، رایانههایی برای تخمین فاصله اهداف زمینی و موشکهای دوربرد زمین به هوا هستند که بتواند از خارج از مناطق دفاع هوایی دشمن شلیک کند.
اینکه این تسلیحات چندین بار در نمایشگاهها به معرض دید گذاشته شده بود و با این وجود روسیه سلاح پیشرفتهای برای نابود کردن توپخانه ارتش گرجستان و سیستمهای موشکی زمین بههوا (SAM) نداشت، مایه شگفتی بود.
از سوی دیگر، برخی از شرکتهای دفاعی آمادگی خود را برای نصب تجهیزات رادیویی و الکترونیکی روی هواپیماهای Su-25 اعلام کردند و وزارت دفاع روسیه ترجیح میدهد تا این معاملات را انجام دهد. با این وجود این شرکتها مسئول ناپدید شدن 4 هواپیمای جنگنده و 2 خلبان معرفی شدند. چندین خلبان دیگر هم به خاطر ناتوانی در کنترل شرایط جنگی کشته شدند. شرایط مشابهی در مورد تجهیزات الکترونیکی و رادیویی وجود دارد و مشخص شده است که سیستمهای الکترونیکی موسوم به پادکار الکترونیک (ECM) هستند و با دستگاههای SAM و دیگر سیستمهای ردیابی و تجهیزات ارتباطاتی UHVمقابله میکنند.
با توجه به اینکه ارتش گرجستان از جنگافزارهای پیشرفتهای برخوردار نیست و ارتش پنجاه و هشتم تجهیزات جنگی زیادی را از دست داد، ضعف ارتش روسیه در جنگ با این کشور قابل تامل و بررسی است.
از سوی دیگر، تانکهای روسی مدت زیادی است که مشکلات فنی بسیاری دارند. برای مثال در منطقه نظامی قفقاز شمالی، هنوز هم تانکهای T-72در تردد هستند، بدون اینکه این تانکها به تجهیزات دوربین دید در شب مجهز باشند. حتی تانکهای T-80-U و T-90 نیز این تجهیزات را ندارند. علاوه بر این، زره ضدگلوله این تانکها نمیتواند در مقابل تسلیحات ضدتانک موسوم به HEAT مقاومت کند.
بهدلیل اینکه وسعت دید کافی برای تانکها در مناطق کوهستانی و شهری بسیار کم است، کاملا مشخص است که آنها آسیبپذیر هستند و این باعث میشود دشمنانی را که با سلاحهای ضدزره قصد حمله دارند یا در غارها و مسیلهای کوهستانی و پشت صخرهها و بتهها مخفی شدهاند را به خوبی نبینند.
علی رغم پیشرفتهای صنایع تانک روسیه، این تانکها توانایی برقراری ارتباطات رادیویی با بالگردها و بمب افکنهای تاکتیکی را ندارند. همچنین، کارشناسان نظامی سالیان زیادی است که قصد ساخت سیستمهای یکپارچه جنگی را دارند؛ اما ساخت این سیستمها هنوز به مرحله اجرا در نیامده است.
وقوع درگیریها در گرجستان و اوستیای جنوبی امکان آزمایش قدرت و شناخت نقاط قوت و ضعف ارتش روسیه در مبارزه با دشمن را فراهم کرد. در نگاه اول، عملیات جنگی سریع علیه گرجستان دلایل قابلقبولی برای نگرانی ایجاد نمیکند؛ اما نتایج درگیریها بار دیگر نقصانها و ایرادهای تدارکات ارتش روسیه را به نمایش میگذارد. این در حالی است که نیروی هوایی روسیه نیز با وجود برتری بیچون و چرا، نتوانست برخی از مأموریتهای خود را به سرانجام رساند.
متخصصان مرکز علوم و فنون CAST بر این باورند که حمله هوایی روسیه نتوانست نیروی هوایی گرجستان را فلج کند و مواضع توپخانهای دشمن را از بین ببرد. این متخصصان همچنین خاطرنشان ساختند که ارتش روسیه فاقد هواپیماهای مدرنی است که قادر به حمل موشکهای پیشرفته با حداقل احتمال خطا و اشتباه به جای از بین بردن غیرنظامیان باشد.
دیمیتری مدودف، رئیسجمهور روسیه، پس از لشکرکشی این کشور به گرجستان اعلام کرد که مدرنکردن ارتش، برنامه اصلی نظامی روسیه در سالهای آتی خواهد بود، زیرا جنگ قفقاز نقاط ضعف سپاهیان این کشور را بهتر نشان داد.
_______________________________________________________
منابع:
ericjew.blogsome.com
hamshahrionline.ir
گردآوری، ویرایش و تنظیم: newcoy.persianblog.ir (کاوه)