این بار سخن از رادمردی است که در سراسر زندگی پرافتخارش چونان عقابی تیزچنگ پاسدار حریم هوایی این کشور آریایی بود و آن زمان که روح بی قرارش راه پروازی بلندتر را در پیش گرفت، کالبد خاکیش را به آغوش گرم آبی نیلگون خلیج فارس سپرد تا ترجمان پیوندی معنادار بین آسمان و دریا باشد. او که طنین صدای مردانه اش، آرامش بخش و قوت قلب خلبانان اف-4 و اف-5 و هواپیماهای ترابری بود. عقاب سرفراز آسمان ایران زمین، سرلشکر خلبان شهید هاشم آل آقا.
زندگی نامه
نام: محمد هاشم
نشان: آل آقا
تاریخ تولد: 27 آبان 1324
تاریخ ورود به نیروی هوایی: 1344
تاریخ تکمیل دوره عالی پرواز در آمریکا: 1349
شروع به خدمت به عنوان خلبان فانتوم: 1349
اعزام به امریکا جهت طی دوره خلبانی هواپیمای تامکت: 1356
برخی از مسئولیتهای مهم :
1.افسر خلبان کابین جلو گروه یکم گردان 12 پایگاه یکم شکاری تهران
2.معاونت عملیات پایگاه هشتم شکاری اصفهان
3.معاونت عملیات پایگاه هفتم شکاری شیراز
4.جانشین فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان
5.طراح جنگی دفتر مخصوص نیروی هوایی
6.مسئول پست فرماندهی معاونت عملیات نیروی هوایی
تاریخ شهادت: 20 مرداد 1363
محل شهادت: خلیج فارس
محمدهاشم در 27 آبان سال 1324 در خاندان بزرگ «آلآقا» که از خانوادههای سرشناس شهر کرمانشاه میباشد پا به عرصه وجود گذاشت. دوران تحصیل خود در مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در شهر کرمانشاه گذراند. با اعلام مخالفت مادرش با وجود عشقی که به پرواز داشت از این کار منصرف شد اما علاقه وافر وی به ارتش که همانا عشق خدمت به وطن بود باعث شد که نهایتا به جمع نیروهای مسلح بپیوندد. به دنبال آن وی پس از شرکت در آزمون ورودی، موفق به راهیابی به دانشکده افسری نیروی زمینی ارتش شده و با توجه به عطش درونیاش در میل به بال گشودن همزمان در جهت جلب رضایت مادر گام بر میدارد.
پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه افسری اصرار وی کارگر افتاده و مادر به خلبان شدن فرزند راضی میشود. هاشم که گویی در ابتدای راه قرار دارد با نیروی مضاعفی بلافاصله اقدام کرده و با شرکت در آزمون دانشکده خلبانی از این امتحان نیز سربلند بیرون آمده و با رسیدن به آرزوی دیرینه خود به جرگه دانشجویان خلبانی نیروی هوایی ارتش میپیوندد.
با اتمام کلاسهای زمینی و آموزش مقدماتی پرواز، طبق روال آن روز نیروی هوایی برای تکمیل دانش پرواز خود راهی ایالات متحده میشود. با اتمام دوره، مفتخر به دریافت وینگ خلبانی شده و راه بازگشت به وطن را در پیش میگیرد.
سروان خلبان هاشم آلآقا مقارن با سال 1350 به کشور بازگشته و با امریه ستاد فرماندهی نیروی هوایی به عنوان کمک خلبان جنگنده F-4، فانتوم، به پایگاه هفتم شکاری شیراز منتقل میشود. در ادامه در سال 1351 برابر امریه دیگری برای ادامه انجام وظیفه به پایگاه یکم شکاری تهران فرستاده میشود.
هاشم در همین سال با دختری در همان محله سکونت پدر و مادرش در شهر کرمانشاه آشنا شده و این آشنایی به ازدواج این دو ختم میشود. شهید محمدهاشم آلآقا فردی آرام و صبور بود و نسبت به خانواده خود تعصب خاصی داشت و همسرش عامل اخیر را مهمترین علت ازدواجش با وی میداند.
آنها زندگی مشترکشان را در تهران آغاز کرده و پس از حدود 4 سال، در سال 1356 آماده سفری طولانی میشوند.
سروان خلبان آلآقا براساس صلاحدید فرماندهان وقت به همراه تنی چند از خلبانان فانتوم، با خانوادههایشان برای آموزش هدایت پرنده پیچیده، انقلابی و جدید نیروی هوایی ارتش، گرومن F-14 تامکت عازم پایگاه نیروی دریایی ایالات متحده در ایالت ویرجینیا میشوند.
برای خلبانان باتجربه فانتوم همچون هاشم آلآقا پرواز با گربه گرومن و کاربری تسلیحاتش کار آنچنان سختی نبود. زیرا در درجه اول F-4 و F-14 هر دو اصلا برای نیروی دریایی ایالات متحده طراحی و ساخته شده و بدیهی است که از یک استاندارد یکسان برای طراحی و ساخت آنها استفاده شده است و در درجه دوم از سه موشک هوا به هوای مورد استفاده تامکتهای ایران، فانتوم قابلیت شلیک دو موشک آن (AIM-7 اسپارو و AIM-9 سایدوایندر) را دارد. با توجه به اینکه آلآقا و همرزمانش در جنگنده فانتوم در چگونگی استفاده از این دو موشک تجربه کافی و وافی داشتند، فقط میبایست اسلحه اصلی تامکت، موشک اسطورهای هیوز AIM-54 فینیکس و رادار آن هیوز AWG-9 را بهطور کامل بشناسند. اگر عوامل مذکور را به اضافه هوش و جسارت ایرانی کنیم میشود حدس زد که تمام نفرات اعزامی به راحتی بتوانند دوره خلبانی F-14 را با موفقیت و سربلندی طی کنند.
پس از پایان دوره در مدت حدود 18 ماه، خلبانان جدید جنگنده جدید در آبان 57 به سرزمین اجدادی خود باز میگردند. با توجه به اینکه کانون فعالیت F-14 در ایران پایگاه هشتم شکاری میباشد، هاشم به همراه خانواده خود از تهران به اصفهان نقل مکان میکند. سکونت آنها در اصفهان مصادف میشود با اوجگیری تظاهرات مردمی علیه حکومت پهلوی که در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 57 منجر شد. وقوع انقلاب در کشورمان سنگ محک بسیار جالبی برای تعیین عیار عرق ملی و حس وطنپرستی کارکنان نیروهای مسلح بود و چه زیبا که آلآقا و همرزمان میهنپرستش در این آزمون کوچکترین ناخالصی از خود نشان ندادند.
سروان خلبان محمدهاشم آلآقا که در زمان پیروزی انقلاب از افسران ارشد نیرو محسوب میشد و مدتها بود که به عنوان استاد خلبان، آموزش خلبانان را به عهده گرفته بود پس از پیروزی انقلاب امر آموزش را با جدیت بیشتری پیگیر شد. آری او نیز میدانست آموزش صحیح و کامل مهمترین رمز پیروزی بر دشمنان ملت است.
با شروع جنگ تحمیلی فعالانه وارد صحنه نبرد شد و در عین حال از آموزش جوانان غافل نشد تا اینکه به علت رشادت، جدیت و جسارت در امور محوله در سال 1362 از طرف فرماندهی وقت نیرو به سمت جانشین فرماندهی عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب میشود.
رسیدن به پست معاونت عملیات نیرو بهانه خوبی بود تا هاشم در کنار سرهنگ خلبان «عباس بابایی» خود را هرچه بیشتر درگیر جنگ کرده و تواناییهای خود را در این عرصه، عرضه دارد. بابایی و آلآقا همواره پیش از انجام هر عملیاتی ابتدا خود مبادرت به شناسایی و ارزیابی هدف از لحاظ موضع پدافندی، سمت حمله و غیره کرده تا عملیات اصلی با خطر کمتر و دید بازتری صورت گیرد. نکته جالب توجه در این مطلب این است که آنها هرگز گرفتار جو پست و مقام نشده و فقط به این مساله که در کجا میتوانند منشا اثر باشند توجه داشتند.
خاطرهای از سرهنگ خلبان «مسعود اقدام» در مورد نقش شهید آل آقا در نجات فانتوم شهید یاسینی
سرهنگ مسعود اقدام در اوایل جنگ در پروازی به همراه شهید بزرگوار «علیرضا یاسینی» به قصد انهدام سه سایت موشکی زمین به دریا که از پشت پایگاه هوایی شعیبیه کشتیهای کشورمان را مورد اصابت قرار میداد در یک جنگنده F-4 عازم ماموریت میشود. طبق برنامه برای درامان ماندن از ردیابی توسط رادارهای دشمن قرار بود آنها با عبور از 30 مایلی «خورموسی» و پرواز بر فراز باتلاقهای «فاو» و «امالقصر» خود را در موقعیت مناسب به روی هدف برسانند. با عبور از مرز، اقدام به عنوان خلبان کابین عقب تمام حواس خود را معطوف بررسی سامانههای مختلف هواپیما و تهدیدات موشکی دشمن میکند تا در صورت شلیک موشک دشمن بتوانند به موقع با مانور مناسب آن را منحرف کنند.
خطری احساس نمیشد و جنگنده با سرعت بسیار بالا در ارتفاع پایین بر فراز نیزارها به حرکت خود ادامه میداد که ناگهان زمین و زمان در جلو چشمان هر دو خلبان تیره و تار شد. اقدام حدود 20 ثانیه بعد به هوش آمده و مشاهده میکند که جنگنده در یک صعود 50 درجهای در حال گردش به راست است. بلافاصله فرامین هواپیما را در اختیار گرفته و از طریق رادیوی هواپیما سعی در برقراری ارتباط با یاسینی میکند. خلبان کابین جلو هیچ عکسالعملی از خود نشان نمیداد. اقدام در همین زمان به بررسی شرایط پرداخت تا متوجه شود چه اتفاقی افتاده است. تکههای گوشت و پر اطراف کابین نشان از برخورد دستهای از پرندگان دریایی (که در آن سرعت، حکم یک گلوله ضدهوایی را دارد) به جنگنده داشت.
هواپیما در کنترل بود اما تمام سامانههای ناوبری از کار افتاده بود. تعیین مسیر درست بازگشت تنها با کمک رادار کنترل زمین میسر بود که تماسهای متعدد اقدام با رادار هیچ نتیجهای دربر نداشت. اقدام برای چندمین بار در رادیوی هواپیما گفت:
ـ از ابابیل به رادار. اگر صدای مرا میشنوی جواب بده.
ناگهان صدای مبهمی به گوش رسید. بلافاصله تکرار کرد:
ـ از ابابیل به رادار.
ناگهان صدای روشن و واضحی در رادیو طنینانداز میشود.
ـ ابابیل، من عقابم، به گوشم.
این پیام که در واقع نوید زندگی برای فانتوم و خلبانانش محسوب میشد، صدای خلبان F-14 حاضر در منطقه، شهید والامقام سروان خلبان «هاشم آلآقا» بود. آلآقا در ادامه میگوید:
ـ مشکلی برایتان پیش آمده؟
ـ هواپیمایمان صدمه دیده. نمیدانم خلبان کابین جلو بیهوش شده یا به شهادت رسیده.
ـ خونسردی خودت را حفظ کن. سعی کن کنترل هواپیما را به دست بگیری. دارم به سمت شما حرکت میکنم.
وقتی که آلآقا به بالای سر فانتوم زخمی رسید گفت:
ـ ابابیل. همینطور به پرواز ادامه بده. مراقب باش از دستگیره صندلیپران استفاده نکنی. چون چتر صندلی باز شده و بالای هواپیما رهاست. هواپیمایتان شبیه «آواکس» شده است.
ـ متشکرم. سعی میکنم هواپیما را هدایت کنم. ولی نمیدانم چه بلایی سر یاسینی آمده است.
ـ خونسردی خودت را حفظ کن و همینطور به پرواز ادامه بده. من پشت سرت در حرکت هستم، نگران نباش.
موتورها با آن که با قدرت صد در صد در حال پیشراندن جنگنده بودند با این حال فانتوم صدمه دیده سرعتی حدود 180 نات داشت که برای جنگنده سرعت کمی است. پس از مدتی یاسینی نیز به هوش آمده و با اعلام این که میتواند جنگنده را هدایت کند، فرمان را در دست میگیرد. نهایتا هواپیما به سلامت در پایگاه فرود آمده و بدین وسیله هاشم آلآقا جنگنده باارزش F-4 و دو خلبان ارزشمندتر را به دامان وطن باز میگرداند.
خاطره ای از سرتیپ خلبان فضل الله جاویدنیا در مورد مهارت شهید آل آقا در خلبانی تامکت
در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۱ من به همراه ستوان بهروز پاشاپور به عنوان کابین عقب در یک پرواز دو فروندی از پایگاه شکاری اصفهان به پرواز در آمدیم.
در این پرواز من شماره ۲ پرواز و سرتیپ خلبان شهید هاشم آل آقا شماره یک پرواز بودند. ما ماموریت داشتیم در غرب اهواز، جنوب حمیدیه و هورالهویزه پوشش سنگین هوایی ایجاد کنیم تا حمله گسترده زمینی در این منطقه انجام شود و هواپیماهای عراقی نتوانند نیروهای ما را بمباران کنند.
ناگهان متوجه اشکالی در هواپیما شدم. در حال بررسی بودم که متوجه شدم هند گریپ (قسمت پلاستیکی دسته استیک که تمام فرامین بر روی آن قرار دارد) لق است. این قسمت حدود ۱۵ سانتی متر است که به قسمت فلزی استیک که حدود ۳۵ سانتی متر طول دارد وصل است.
در حال تکان دادن آن بودم که ناگهان هند گریپ جدا شد و از جای خودش خارج گردید. کنترل هواپیما به طور کلی از دست رفته بود . هیچ کنترلی روی جنگنده نداشتم. تصمیم گرفتم تا تمام حواسم را به حرکات هواپیمای شماره یک جلب نمایم . شهید آل آقا با فاصله ای حدود ۱۰ متر بالای سر من پرواز می کرد، طوری که من فقط می توانستم قسمت انتهایی هواپیمای ایشان را ببینم. باید هر چه زودتر فرود می آمدم. نزدیکترین فرودگاه اهواز بود که امنیت لازم را دارا نبود. برای رفتن به اصفهان نیز باید از کوههای اطراف آن می گذشتیم که این کوهها بیشتر از ۱۲۰۰۰ پا ارتفاع داشت که با شرایطی که من داشتم این امکان نیز وجود نداشت. با همفکری که با شهید آل آقا داشتیم تصمیم گرفتیم به دزفول برویم و در آنجا فرود اضطراری داشته باشیم.
شهید آل آقا گفت به دزفول که رسیدیم من حالت فرود می گیرم و شروع به نشستن مجازی می کنم در این حالت من می توانستم با نگاه کردن به ایشان و تقلید حرکات بر روی باند به زمین بنشینم. به قدری به شهید آل آقا اعتماد داشتم که مطمئن بودم می توانم از پس این فرود خطرناک برآیم، چون او یکی از برجسته ترین خلبانان اف ۱۴ نیروی هوایی بود. همه چیز به خوبی پیش می رفت تا این که زمان باز کردن چرخها رسید . شهید آل آقا با مهارت مثال زدنی که در هدایت هواپیما داشتند شرایط فرود را برای من مهیا می کردند. به این شکل که باید ایشان باند پرواز را ده متر بالاتر برای خودش تصور می کرد و روی آن باند خیالی اقدام به نشستن می کرد تا من به تبع ایشان بتوانم روی باند فرود بیایم. انصافا ًاو به قدری این کار را دقیق انجام می داد که گویی خود در حال نشستن بود. سرانجام امیر جاویدنیا موفق شد با همکاری شهید آل آقا هواپیما را به سلامت بر زمین بنشاند.
نحوه شهادت شهید آل آقا
هاشم آلآقا در درجه اول همانطور که ذکر شد از فرماندهان ارشد نیرو بود و در درجه دوم مشغلههای فراوانی به عنوان طراح عملیات داشت و این دو مورد کافی بود تا نتواند پروازهای عملیاتی انجام دهد، با این حال فعالانه در پروازهای گشتی و اسکورت نفتکشها و کشتیهای تجاری شرکت میکرد و اینچنین بود تا به خواست خدا خلیج نیلگون و همیشه فارس ایران، مشهد شهید سرهنگ خلبان محمدهاشم آلآقا باشد.
تقویمها روز 20 مرداد 1363 را نشان میداد و آسمان آبی خلیج فارس یکی از گرمترین روزهای خود را سپری میکرد. هاشم آلآقا و کمک خلبانش در یک تامکت طی ماموریتی مشغول اسکورت نفتکشها و کشتیهای تجاری کشورمان بود. در همین اثنا ناگهان مورد حمله چند فروند جنگنده میراژ F1 عراقی قرار میگیرد. درگیری آغاز و پس از مدتی جنگ و گریز تامکتها آلآقا مورد اصابت موشک شلیک شده از طرف جنگنده عراقی قرار گرفته و به درون آب سقوط میکند. شاهدان عینی حادثه که دورادور ناظر درگیری آنها بودند خطر شلیک شدن موشک سوپر 530F-1 به سمت تامکت را به آلآقا گوشزد میکنند اما آلآقا در جواب آنها میگوید هیچ نشانهای دال بر حمله موشک به سمتشان در سامانههای هشداردهنده مشاهده نمیکند. این مطلب گویای آن است که عراقیها با استفاده از اطلاعات فنی که امریکاییها در اختیار آنها قرار داده بودند در استفاده از نقاط ضعف F-14 کاملا موفق عمل کردهاند.
همسر هاشم که از چند روز پیش برای دیدن اقوام به کرمانشاه رفته بود در روز بازگشت به تهران که مصادف میشود با روز شهادت هاشم با شکسته شدن دیوار صوتی شهر کرمانشاه توسط جنگندههای عراقی مواجه میشود. با مشاهده این اتفاق گویی به وی الهام میشود که برای هاشم اتفاقی افتاده اما با ذکر و یاد خدا آرامش یافته و به خود تلقین میکند که انشاءا... اتفاقی نیفتاده. پس از رسیدن به تهران هرچه منتظر میماند از تلفن هاشم خبری نمیشود. صبرش لبریز شده و با پایگاه هشتم تماس میگیرد. دیسپچ پایگاه با توجه به اینکه تامکت آلآقا بازنگشته و هیچ خبر دقیقی دال بر شهادت یا زنده بودنش در دست نیست با جوابهای سربالا به همسر وی میگوید: «همین الان دوباره برای ماموریتی دیگر به پرواز درآمد. به محض بازگشت میگوییم با شما تماس بگیرد.» با شنیدن این جوابها و طولانی شدن انتظار، همسر شهید از وقوع سانحه برای هاشم یقین حاصل میکند. با سقوط تامکت آلآقا با توجه به اینکه از اسارت به دست عراقیها و یا شهادتش اطلاعی در دست نبود به اضافه اینکه وی به عنوان جانشین عملیات نیرو در جریان تمام عملیاتهای آتی و استراتژی جاری نیروی هوایی بود به همین علت بلافاصله تمامی طرحهای نیرو دستخوش تغییراتی اساسی شد. این قضیه گذشت و نیروی هوایی با اعلام مفقودالاثر شدن هاشم بر ابهامات و سوالات سقوط وی افزود.
همسر هاشم که همچنان منتظر بازگشت وی به خانه بود چندین سال پس از مفقودالاثر شدن همسرش در یکی از شبهای قدر خالصانه دست به دامن ائمه اطهار شده و از آنها میخواهد وجود یا عدم وجود هاشم را برای وی معلوم کنند. توسل وی جواب داده و همان شب خواب شهید بزرگوار را میبیند. هاشم که در سبزهزارمانندی با لباس خلبانی به دیدن همسرش آمده بود در جواب سوال وی که پرسید: «هاشم، میخواهم بدانم که تو هستی یا نیستی؟» میگوید: «من نیستم.» پس از مدت کوتاهی گفتگو، شهید اظهار میدارد «من سردم است و باید بروم». همسر شهید صبح فردا خوابی که دیده بود را با یکی از علما در میان میگذارد. در جواب میشنود با توجه به اظهار سرما توسط شهید، پیکر پاک وی در درون آب قرار دارد. همسر هاشم پس از این واقعه از شهادت همسرش یقین حاصل میکند و جالب آنکه مدت کوتاهی بعد از طریق نامه رسمی نیروی هوایی اعلام شهادت همسرش را دریافت میدارد. هاشم هیچگاه از اسرار شغلی خود با همسرش صحبتی به میان نمیآورد و این مورد تا بدانجا پیش رفته بود که همسر وی پس از شهادتش به پست واقعی هاشم در نیروی هوایی پی میبرد.
ناگفته نماند شهید آلآقا تا پیش از آرام گرفتن در قعر آبهای خلیج فارس چندین بار از جمله حدود سه ماه پیش از شهادت، در بهار سال 1363 در درگیری با جنگندههای عراقی، هواپیمایش به شدت صدمه دیده و تا مرز شهادت پیش رفته بود.
همسر قهرمان شهید از آن زمان که هاشم دیگر به خانه بازنگشت، نگهداری و پرورش دو یادگار شهید (بابک و بهزاد) را به تنهایی به عهده گرفت و نشان داد که از حماسهسازان میدانهای نبرد حق علیه باطل چیزی کم ندارد. وی که برای فرزندان خود هم پدر بود و هم مادر با تلاشی خستگیناپذیر توانست آنها را به سمت مدارج بالای علمی رهنمون شود. دکتر «بابک آلآقا» فرزند ارشد شهید با ارایه پایاننامه دکترای خود با عنوان «بررسی تاثیر محیط هوا ـ فضا بر فیزیولوژی بدن هوانوردان» در سال 1379 توانست در سطح خاورمیانه مقام اول را کسب و به دریافت لوح تقدیر از دست رییسجمهور وقت جناب آقای «خاتمی» مفتخر شود.
نحوه شهادت هاشم آل آقا به نقل از مقاله "گربه های ایرانی"
تام کوپر و فرزاد بیشاپ در مقاله گربه های ایرانی، درگیری هوایی را که به شهادت شهید آل آقا منجر شد چنین روایت کرده اند:
"در تاریخ ۹ اوت ۱۹۸۴ قرار بر این بود که یک کاروان از کشتیهای حامل سلاح و مهمات مورد نیاز ایران از مبدأ سوریه با گذشت از تنگه هرمز به مقصد بوشهر و بندر امام خمینی حمل گردد . عراقیها که قصد حمله به این کاروان را داشتند تصمیم به استفاده از هواپیماهای سوپراتندارد خود را گرفتند ولی از اینکار خود منصرف شدند، زیرا با وجود تامکتهای ایرانی و گشتزنی مداوم آنها بر فراز خلیج فارس این طرح غیر ممکن بود .
صبح روز ۱۱ آگوست ۲فروند MIG - 23 ML که مجهز به موشکهای هوا به هوای R 24 R و R - 60 MK بودند جهت حمله به چند فروند کشتی ایرانی در نزدیکی جزیره خارک به پرواز در آمدند . این دو هواپیما با پرواز در ارتفاع خیلی پائین به یکدسته اف ـ ۱۴ ایرانی نزدیک شدند.
در این زمان مرکز کنترل زمینی عراق دستور افزایش ارتفاع پرواز تا سقف ۴۰۰۰ متر را صادر کرد .خلبانان میگها که فاصله ای ۱۵۰ کیلومتری با مرکز داشتند فرمان را دیر دریافت کردند . در این اثناء فرمانده دسته عراقی ناگهان خود را در مقابل تامکتهای ایرانی دید و هواپیمای همراه او به خلبانی ستواندوم خلبان عامر به فاصله ۶۰۰ متر از او ودر پشت یک فروند اف ـ ۱۴ ایرانی پرواز می کرد . فاصله کم میگ ـ ۲۳ عراقی تا تامکت ایرانی ، امکان شلیک موشک هوا به هوا را غیرممکن میساخت و او به مسافت بیشتری نیاز داشت . تنها کاری که از عهده فرمانده دسته عراقی برآمد این بود که با مانور چرخش فاصله خود را افزایش دهد . همزمان هواپیمای ستواندوم عمار موفق شد تا با استفاده از اوضاع نامساعد جوی کماکان بطور ناشناخته به تعقیب تامکت دیگر بپردازد . در همین موقع خلبان عمار در صفحه رادار خود علامت مثبت جهت شلیک موشکهای خود را دریافت کرده و در نتیجه یک فروند موشک R - 60 MK بطرف تامکت ایرانی پرتاب کرد.
افسر کنترل رادار ( RIO ) هواپیمای اف ـ۱۴ به خلبانی هاشم آل آقا در اینروز ستواندوم خلبان محمد رستم پور بود . رستم پور صحنه درگیری آنروز را چنین ترسیم میکند: هاشم از هواپیمای همراه ما ( Wingman ) درخواست کرد که با تغییر موقعیت خود اطراف ما را جستجو کرده و مطمئن شود که هواپیمایی در پشت ما نیست . سپس ما گردشی به سمت چپ انجام دادیم . پس از این گردش هاشم احساس عجیبی داشت و مجددأ از هواپیمای همراه درخواست کرد که دوباره از وضعیت پشت سر ما اطمینان حاصل کند . در این لحظه تنها چیزی که هواپیمای همراه ما دید ، دود حاصل از موشک شلیک شده عراقی بطرف ما بود . این موشک به موتور سمت راست ما برخورد کرد ودر نتیجه این برخورد و انفجار ناشی از آن من به حالت بیهوشی دچار شدم . زمانی که من بهوش آمدم آلات دقیق پروازی هنوز کار میکرد اما هواپیما در آتش میسوخت و با سرعت به سمت آب پیش میرفت . من با استفاده از چتر نجات به بیرون پریدم و لحظاتی بعد خود را در آب یافتم . هوا مه آلود بود و چند دقیقه ای طول کشید تامن قایق نجات خود را باز کردم . در این موقع چندین بار صدای هاشم را شنیدم و من هم در جواب او فریاد کشیدم اما هیچگاه موفق به دیدار مجدد او نشدم."
همرزمان آل آقا از طریق بیسیم و رادار عملیات آنها را پیگیری میکردند. به یک باره نفسها در سینه حبس شد. آنها دیگر هواپیمای هاشم را در صفحه رادار نمیدیدند. هواپیما در منطقهای در شمال خلیج فارس که حالت باتلاقی داشت سقوط کرد.
ساعتها و روزها تلاش گروه تجسس هوایی بیفایده بود. دیگر نه از هاشم خبری شد نه از لاشه هواپیما. سرتیپ آل آقا مزد زحمات شبانهروزی خود را گرفت. حیف بود که او به مرگ طبیعی از دنیا برود. خداوند او را انتخاب نمود و او به جرگه شهدای گمنام و جاویدالاثر دفاع مقدس پیوست.
با شهادت هاشم آل آقا که تعدادی از بهترین خلبانان نیروی هوایی ایران را آموزش داده بود، ایران یکی از بهترین خلبانان و متفکران نظامی خود را از دست داد. او شخصی بود که طنین صدای او جزو خوشایندترین صداها در گوش خلبانان اف ـ ۴ و اف ـ ۵ بود که بر فراز عراق پرواز می کردند. تحت فرماندهی او همه احساس آرامش و امنیت میکردند .
شهید سرهنگ خلبان محمدهاشم آلآقا که از باتجربهترین و ارزشمندترین خلبانان تامکت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران محسوب میشد با مورد اصابت قرار گرفتن جنگندهاش، درون کابین ماند تا پیکر پاکش به قعر آبها سقوط و روح بلندپروازش به اوج آسمانها عروج کند. ... و برای خلیج همیشه فارس چه افتخاری از این بالاتر که چنین مروارید نابی را در دل خود جای داده است.
______________________________________________________________
گردآوری و تنظیم: newcoy.persianblog.ir (کاوه)
منابع:
newcoy.persianblog.ir
ganjejang.com
oldpilot.blogfa.com
سایت مرجع هوانوردی و هوافضای پارسی
iranian-airforce.blogfa.com
iranianairforce.mihanblog.com
asremrooz.ir
پایگاه اینترنتی روزنامه همدان پیام
parvazidigar.persianblog.ir