Quantcast
Channel: هوانورد
Viewing all articles
Browse latest Browse all 253

سروان شریفی راد، مردی از جنس دیگر

$
0
0

در دوران جنگ در عرصه های مختلف بسیار بودند کسانی که صادقانه در راه دفاع از این مرز و بوم تا پای جان کوشش کردند و به دلایل گوناگون گمنام ماندند و کمتر شناخته شده اند. در نیروی هوایی نیز آنچه بیشتر در ویترین افتخارات و در جلوی صحنه نمود داشت عمکرد ستودنی و بی بدیل خلبانان جان بر کف بود و تلاش سایر عناصر به دلیل نوع کار و رسته سازمانی نمود تبلیغاتی کمتری داشته است. تخریب و خنثی سازی مهمات هوایی یکی از عرصه هایی است که در رسانه های عمومی کمتر بدان پرداخته شده است. در این مقاله با یکی از بزرگان این عرصه آشنا می شویم: زنده یاد سروان محمدجواد شریفی راد.

او با خنثی کردن بیش از ۱۷۰۰ بمب و موشک راکت و مهمات هوایی در طول سالهای دفاع مقدس یکی از پر افتخار ترین و فعالترین فرد در نیروی هوایی در تخصص تخریب و خنثی سازی بود. جایی از تهران و شهرهای کشور نبود که بمب و یا مهمات هوایی عمل نکرده باشد که جواد در آنجا حضور نداشته باشد. علم را با تخصص در هم آمیخته بود و با مطالعه و کنکاش در این حرفه در صدد کشف نایافته­های این تخصص بود.

مرحوم شریفی راد یک بار در سال 1367 در زمان عملیات مرصاد در پایگاه شکاری شهید نوژه به دلیل بمباران خوشه ای دشمن و در حین خنثی سازی بمب های خوشه ای و بار دیگر نیز در سال 1380 در حین خنثی سازی راکت های صندلی هواپیماهای قدیمی دچار مجروحیت شده و به درجه رفیع جانبازی نایل می شود.

زندگی نامه

جواد شریفی راد در سال ۱۳۳۸ درشهرستان سرخس از شهرهای شمال شرقی استان خراسان رضوی چشم به جهان گشود. پس از گذراندن دوران ابتدایی و متوسطه در سال ۱۳۵۵ به استخدام نیروی هوایی درآمد و پس از گذراندن دوره­های زبان انگلیسی و آموزش های نظامی و تخصصی  به اتفاق جمعی دیگر از همدوره­ای­هایش ابتدا در رسته تدارکات و سپس در تخصص تخریب و خنثی سازی مهمات هوایی در مرکز پشتیبانی هواپیما، در آموزش­های هوایی شهید خضرایی تهران آغاز به کار نمود پس از گذراندن دوره های مختلف این حرفه در این مرکز ، توسط اساتید فن از جمله امیر سرتیب خسروی ، به علت جدیت و پشتکاری که از خود  در این تخصص نشان داد به سرعت مدراج مختلف علمی را یکی پس دیگری با موفقیت طی کرد و در زمره فعالان ، کارشناسان ، معلم و مدرس این تخصص قرار گرفت .

با شروع جنگ تحمیلی سر از پا نشناخت و وارد این عرصه شد اولین اقدام عملی وی کشف و خنثی سازی بمب های عمل نکرده ای بود که در اولین تجاوز سراسری هواپیماهای عراقی به ده مرکز نظامی ایران از جمله پایگاه یکم شکاری مهرآباد صورت گرفت، و درحقیقت اولین تجربه علمی، عملی و جنگی خود را در این زمینه آغاز کرد و پس از چندین ساعت کار و تلاش به همراه دیگر همکارانش اقدام به خنثی سازی تمامی بمب­های رها شده و عمل نکرده در رمپ پروازی و آشیانه هواپیماها نمود.
زنده یاد جواد شریفی راد ،در آخرین مصاحبه­اش که از برنامه تلویزیونی” کمی متفاوت “و به طور زنده پخش می شد  در پاسخ  به این سئوال مجری برنامه ،که از وی پرسید تاکنون چه تعداد از بمب­های عمل نشده را خنثی کرده­اید می گوید : “در مجموع آمار دقیقی از میزان خنثی کردن بمب هایم ندارم اما از میزان مأموریت هایم که ثبت شده بیش از ۱۷۲۵ بار در طول ۸ سال دفاع مقدس و دوران سازندگی ، به مأموریت های مختلف جهت خنثی کردن بمب ،موشک ، راکت و مهمات هوایی به مناطق مرزی و شهر های مختلف اعزام شده­ام ”
جواد شریفی در طول ۳۰ سال خدمت صادقانه خود در نیروی هوایی ۳ بار تا سرحد مرگ پیش رفت و هر بار با عزمی راسختر پس از گذراندن طول  درمان علیرغم اینکه به افتخار جانبازی نائل آمده بود و به توصیه پزشکان معاف از رزم بود، به محل کار خود باز می­گشت و همچون گذشته به تلاش بی­وقفه خود در این راه ادامه می داد. او عاشق کارش بود و یک دلدادگی خاصی با حرفه داشت .
آخرین مأموریت وی پس از پذیرش قطع نامه ۵۹۸ بود که منافقین با همکاری نیروهای عراقی، طی یک عملیات مشترک با هدف بر اندازی حکومت اسلامی ایران در تاریخ سوم مرداد ۱۳۶۷ مقارن ساعت ۳۰: ۱۴ با هجوم عوامل زمینی از طریق مرز خسروی و سرپل ذهاب و پوشش هوایی هلی برن از جنوب گردنه “پاطاق” (نزدیک سر پل ذهاب) آغاز و به طرف شهر “کرند غرب” پیشروی کردند هواپیماهای متجاوز عراقی نیز به منظور پشتیبانی از این عملیات، از بامداد این روز با فرو ریختن بیش از ۲۰۰۰ بمب ساعتی از نوع خوشه­ای و تأخیری در پایگاه سوم شکاری شهید نوژه همدان ،تمامی باندهای پروازی، رمپ پروازی، آشیانه هواپیماها را از کار انداخته و این پایگاه را در چند نوبت مورد بمباران های وحشیانه خود قرار داد تا از نشست و برخاست  هواپیماهای شکاری جلوگیری نموده و فرصت کافی برای ورود منافقین به عمق خاک ایران  را فراهم نمایند هر چند  با شکست مفتضحانه در این عملیات روبرو شدند. اما باعث خسارات زیادی در مناطق مرزی شد اما  زمینه برای ایجاد وحدت و یکپارچگی و انسجام بسیج نیروهای انقلابی و مردمی گردید . 

با حمله هواپیماهای عراقی و فرو ریختن بمب در باند پرواز به فاصله کوتاهی تیمی به پایگاه شهید نوژه همدان اعزام و کار پاک سازی آغاز شد.
سروان فتح اله عربی از همرزمان زنده یاد سروان محمدجواد شریفی راد در این خصوص می­گوید: ”من آن روز به همراه تنی چند از همکارانم در پایگاه سوم شکاری شهید نوژه مستقر بودیم و به محض اعلان خبر بمباران پایگاه و حجم عملیات، تیمی به سرپرستی جواد شریفی از تهران نیز به پایگاه آمدند و کار پاک سازی  بمب ها آغاز شد هر یک از این  بمب ها ۲۴۰ بمبلت های خوشه­ای را در دل خود جای داده بود که در فواصل زمانی مختلف از یک دقیقه ، دو  دقیقه تا ۵ دقیقه و بعضا تا ۶ ساعت ،زمان بندی شده بود و در ساعات تنظمی به طور خود کار منفجر می­شد و گروه تخریت وظیفه داشت این بمب ها را که در روی باند پرواز، آشیانه و بخش های مختلف پایگاه پراکنده بود جمع آوری نموده و باند را برای نشست و برخاست هواپیماها پاک سازی نماید همینطور که باجواد شریفی به شدت در حال پاک سازی بمب ها بودیم در آخرین دقایق آن روز که می­رفت کار پاک سازی به اتمام برسد و از این حیث بسیار خوشحال بودیم زمان انفجار یکی از بمب های خوشه­ای نزدیک جواد شریفی فرا رسید و در اثر این انفجار جواد به شدت مجروح شد و راهی بیمارستان گردید و بیش چندین ترکش در بدنش جای گرفت و به علت وخامت حالش با یک فروند بالگرد به تهران اعزام و در بیمارستان بعثت تهران بستری گردید که پس از سه هفته، بهبودی نسبی­اش را  بازیافت و علیرغم داشتن چندین ترکش در اعضای بدنش بار دیگر  فعالیت هایش را آغاز کرد”.

سروان جواد شریفی راد از افسران خلاق ،متعهد و دلسوز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی و یکی از با تجربه ترین و شجاعترین در حرفه خود بود.
او با خنثی کردن بیش از ۱۷۰۰ بمب و موشک راکت و مهمات هوایی در طول سالهای دفاع مقدس یکی از پر افتخار ترین و فعالترین فرد در نیروی هوایی در تخصص تخریب و خنثی سازی بود. جایی از تهران و شهرهای کشور نبود که بمب و یا مهمات هوایی عمل نکرده باشد که جواد در آنجا حضور نداشته باشد.
علم همراه تخصص را باهم آمیخته بود و با مطالعه و کنکاش در این حرفه در صدد کشف نایافته­های این تخصص بود.

وی معلمی دلسوز و علاقمند بود که در کمال صبر و حوصله ناگفته این فن را با دقت تمام  به شاگردانش می­آموخت و در این تخصص  شاگردان زیادی را تربیت کرد. و از آن رو  در سال ۱۳۶۷ از سوی آموزش نیروی هوایی به عنوان معلم نمونه این حرفه به طور رسمی معرفی شد و به دریافت لوح تقدیر نائل آمد.

جواد شریفی راد هنرمندی جانباز و رزمنده ایثارگر سالهای دفاع مقدس بود که در زمان حیات خود بدرستی کشف و معرفی نشد و سالها زمان می­خواهد که شناخته شود . وی نه تنها در بعد جلوه های ویژه در تله فیلم ها و سریال های تلویزیونی ،که در ژانر سینمای جنگ چهره ارزشی و از نامداران سینمای دفاع مقدس بود.
با علم و دانش خود  چنان ترکیبی از مواد اشتعال زا می­ساخت ، تا قابی از وحشت و اضطراب و تأثیر گذار خلق کرده باشد و ببننده را  هر چه بیشتر با واقعیت های ملموس جنگ  آشنا سازد و از این طریق  مخاطبین به مظلومیت رزمندگان اسلام پی برده و بدانندکه این حماسه سازان با چه مشقات و تن دادن به چه مشکلات طی ۸ سال دفاع مقدس راه را برای پیشرفت­های کنونی ما باز کرده اند و در این رهگذر، فیلم و یا سریالی نبود که نامزد نهایی جشنواره و یا لوح تقدیر جلوه های ویژه آن را دریافت نکرده باشد .
انسانی بی ادعا  مخلص و انعطاف پذیر بود  کلیه وسایل و ابزار صحنه را با خلاقیت و ابتکار  خودمی­ساخت و می­توان گفت در این راستا خود کفا بود  به حرف­های مسئولین امر و کارگردانان سینما به دقت گوش می­داد و متناسب با نیاز صحنه، ابزار و آلات کار را فراهم می­کرد در اکثر مواقع با پیشنهادهای سازنده خود در امور تخصصی، عوامل تهیه را در بهتر و تأثیر گذاری فیلم  یاری می­داد  و هرگز مهارت­های خود را به رخ کسی نمی­کشید چهره متین و آرامی داشت ساده و بی ریا بود و در سخت ترین شرایط لبخند از لبانش باز نمی ایستاد.

جواد شریفی خاطره یکی مأموریت هایش را اینگونه نقل می­کند: صدام که هر بار در جبهه­های جنگ طعم تلخ شکست را از رزمندگان اسلام می چشید   به تلافی این حملات ، به جنگ شهرها رو می­آورد در تقویم جنگ سال ۱۳۶۴ و۱۳۶۷به جنگ شهرها معروف شده است صدام بیشترین موشک پرانی را به شهرهای ایران در این سال داشت موشک­هایی با برد زیاد و متوسط با حجم بالا و انبوه آتش و بیشتر این مهمات هوایی از نوع  ۵۰۰ کیلویی بود  خاطرم می آید؛ در جنگ شهرها ،و موشک پراکنی هایش دو تا از موشکها به منطقه ای در کرج اصابت کرد و عمل نکرده باقی مانده بود که به محض اطلاع ، نیروی هوایی ارتش  برای خنثی نمودن آن اقدام نمود .

وی افزود: معمولا در جایی که موشک فرود می آمد به سرعت توسط عوامل انتظامی قرنطینه می­شد شهدا ومجروحان حادثه به سرعت تخلیه میشود و کسی حق  تردد  به منطقه  مورد اصابت موشک یا بمباران هوایی را تا خنثی نمودن ان  و مرتفع شدن منطقه از انفجارهای احتمالی نداشت.
 آن روز به محض دریافت خبر به سرعت خود را به کرج و منطقه مورد اصابت موشک در منطقه اسلام آباد کرج رساندم  همه چیز به هم ریخته بود و تعداد زیادی از مردم بیگناه جان خود را از دست داده و تعداد دیگری نیز مجروح شده بودندکه البته این موضوع را بعد از پاکسازی باخبر شدم  به علت شدت انفجار بناچار می­بایست ماشین را در فاصله دوری از محل مورد اصابت موشک پارک می­کردم در حالی که خود را برای خنثی نمودن موشک­های عمل نکرده آماده می­کردم و در حال برداشتن ابزار مخصوص خنثی سازی از ماشین بودم ، نوجوانی به نزد  من آمد و گفت اجازه بدهید من­ هم کمکتان کنم راستش را بخواهید راضی نبودم چرا که فکر می­کردم اگر اتفاقی بیفتد حداقل یک نفر از بین خواهد رفت. از آنجا که تجربه خنثی کردن چنین موشک هایی را داشتم با اصرارهای پی ­در پی این جوان پذیرفتم گفتم اشکال ندارد، اما از قبل به وی اخطار دادم و خطرات ناشی از خنثی کردن بمب و موشک را برایش توضیح دادم : گفت مگر خون من از خون بچه هایی که در جبهه می جنگند رنگین تراست! از این جوان خوشم آمد ،گفتم: اشکال ندارد از آنجا که محل اصابت موشک تا خیابانی که ماشین را پارک کرده بودم فاصله زیادی بود  از ایشان خواستم لوازمی را که برای خنثی سازی بمب به همراه داشتم کمک کند و ابزار ادوات را تا محل اصابت موشک ، ببریم با خوشحالی پذیرفت دقایقی بعد به محل اصابت موشک که در عمق زمین جای گرفته بود رسیدیم و من مشغول بازرسی موشک بالستیک زمین به زمین عمل نکرده شدم همینطور که در حال  وارسی موشک بودم از چه نوعی موشکی است و چگونه باید خنثی شود  احساس کردم نیاز به ابزار مخصوصی دارم که با خود  نیاورده  بودم و درون ماشین بود سوئیچ ماشین را به او دادم از وی خواستم برود و ابزارهای مخصوص را که نشانه­اش را دادم برایم بیاورد به سرعت رفت و دقایقی بعد برگشت و ابزار مخصوص را آورد در طول کار بار دیگر نیاز به ابزار دیگری شد خلاصه چند بار این جوان را پی فرمان فرستادم به یکباره نگاه کردم از سر زانوانش خون جاری است و از روی پاچه شلوارش لکه های خون به وضوح پیدا بود گفتم، پایت به جایی خورده؟ چیزی نگفت! دست به زانویش زدم تا علت خون ریزی را بیابم که با کمال تعجب دیدم پایش مصنوعی است و علیرغم این خون ریزی با چه ذوق و شوقی به من کمک می­کرد از اینکه چند بار به این جوان امر و نهی کرده بودم خود را سرزنش می­کردم .  

جواد شریفی در پاسخ به این سئوال که بزرگترین انفجاری را که در جلوه­های ویژه ایجاد کرده­ای تا چه ارتفاعی زبانه کشیده است می گوید :
یکی بزرگترین اندازه انفجاری که در جلوه های ویژه ایجاد کردم و در ظرف دو ثانیه  دود وشعله­های آتش آن همچون قارچی به ارتفاع ۷متر زبانه کشید در فیلم  شماره معکوس به کارگردانی اکبر حر بود . 
در سناریو آمده بود که رزمندگان ایرانی منطقه­ای را در خاک عراق شناسایی می­کنند و پی به مهمات شیمیایی عراق می­برند از این رو در یک عملیات برق آسا این مقر می­بایست توسط رزمندگان اسلام منهدم می­شد که کار جلوه های ویژه این مقر به عهده من گذاشته شده بود و من هم براساس خواست کارگردان انفجار مورد نظر ایشان را فراهم کردم که پس از انجام کار،  دوربین­های تصویر برداری توانستند وقوع لحظه انفجار را از فاصله ۲۰۰ متر ثبت کنند و اندازه ارتفاع این انفجار را می­توان از پلیتی که در ارتفاع ۷ متری از  سطح زمین به هوا پرتاب شده بود  و در تصویر به وضوح دیده می­شد  تخمین زد. 

زنده یاد شریفی راد  پس از سالها تلاش وکوشش در زمینه تخریب و خنثی سازی موشک و بمب و راکت و مهمات هوایی ناشی از بمباران هواپیماهای عراقی و موشک باران های پی درپی رژیم بعث عراق در دوران۸ سال دفاع مقدس و همچنین تربیت شاگردان زیاد در زمینه تخریب و خنثی سازی در مرکز پشتیبانی هواپیما،  مرکز آموزشهای هوایی شهید خضرایی در آذرماه سال ۱۳۸۵ با درجه سروانی به افتخار بازنشستگی نائل آمد.

وی پس از بازنشستگی با کوله باری از تجربیات گرانسگ سالهای دفاع مقدس به طور فعال به عنوان مدیر جلوه های ویژه فیلم و سریال های تلویزیونی  ازجمله  محمد رسول الله (ص)  حمله به اچ ۳ به کارگردانی شهریار بحرانی،  دایره سرخ  به کارگردانی جمال شورجه، عبور از خط سرخ جمال شورجه، خلبان، شمارش معکوس  اکبر حر، موج مرده ابراهیم حاتمی کیا، دختری در قفس  /  بهزاد بهزاد پور،  خداحافظ رفیق بهزاد بهزاد پور، شاه خاموش همایون شهنواز، به رنگ ارغوان  حاتمی کیا، جنگ کودکانه ابوالقاسم طالبی، یک تکه نان کمال تبریزی، بنام پدر ابراهیم حاتمی کیا، اخراجی های یک و دو مسعود ده نمکی، و…… شروع به فعالیت نمود و در این ژانر بیش از ۳۰  اثر ماندگار از خو د به یادگار گذاشت .

” مجید مجیدی” کارگردان مطرح سینمای کشورمان به مناسبت عروج خونین جواد شریفی راد،می­گوید :«وقتی خبر پرواز ملکوتی جواد شریفی عزیز را شنیدم ،ناباورانه دریک شوک به سر بردم وهمه خاطرات و لحظات زیبا و دوست داشتنی دو سال همکاری در پروژه پیامبر(ص) و خاطرات او از حماسه هایش در دوران دفاع مقدس در ذهن من زنده شد.
او کسی بود که خود را وقف انقلاب و دفاع مقدس کرده بود. تمام بدن او پر از ترکش بودو بارها و بارها در جنگ مجروح شده بود. هرجا خطر بود جواد بود،هرجا ماموریت غیر ممکن ،عملیات خنثی سازی بمبی عمل نکرده ،دردوران جنگ بود جواد بود که بمب را خنثی کند. او مرد عمل بود و بی ادعا بود ،پر تلاش و توانا و از همه مهمتر مهربان و بردبار.
جواد خلاق بود و ادوات بسیاری را برای پروژه پیامبر (ص)ساخت از جمله تجهیزات بسیار زیادی را ساخت که از او به یادگار در سینما خواهد ماند. هیچ کاری برای او غیر ممکن نبود و برای همین هرچه در ذهن داشتم به او می­گفتم و جواد به بهترین شکلی ایده های ما را جامعه عمل می پوشاند. در یکی از صحنه‌های فیلم که در کنار سواحل خلیج فارس بود ،تلاطم دریا را داشتیم و من می خواستم که موج­های بزرگ و سهمگین به ساحل بیاید. به جواد گفتم امکان چنین چیزی وجود دارد؟ که بعدها با  CGI (جلوه های کامپیوتری ) تقویت کنیم. به من اطمینان داد که امکان­پذیر است. فقط یک ماه فرصت می‌خواهد که آن وسایل را بسازد.
شریفی راد در همین زمینه می­گوید: “برای جلوه های ویژه فیلم پیامبر اعظم(ص) از سوی مجید مجیدی کارگردان فیلم ،با فهرستی سه صفحه‌ای از وسایلی که در ایران مورد نیاز است مواجه شدم. این وسایل باید از خارج می‌آمد زیرا ما این شکل از کار را تاکنون در ایران نداشتیم و احتمالاً نیاز به تأمین خیلی از وسایل احساس نشده بود و یا شاید اقتصاد سینما اجازه نمی‌داد. وقتی آن فهرست را دیدم و قصه را خواندم متوجه شدم همه این وسایل ضروری است. قرار بود همه این‌ها از ایتالیا به ایران بیاید و بعد از کار دوباره برگردانده شود. این فرصتی بود تا از وسایل سالم و خوبی که در اختیارم قرار می‌گرفت استفاده کنم اما فکر کردم می‌توانم از این فرصت بهتر استفاده کنم.
با یک حساب‌و کتاب به این نتیجه رسیدم که با هزینه اجاره وسایل و همچنین هزینه حمل آن­ها می‌توانیم به راحتی این وسایل را در ایران بسازیم. این موضوع را مطرح کردم و گفتم بهتر است هیچ‌یک از این وسایل از ایتالیا نیاید و خودمان اینجا برای ساختش اقدام کنیم. اولین بحث ما سر بادساز بزرگ بود. نمونه‌های موجود در ایران کوچک بود. برای ساخت این‌ها احساس کردم تنها مشکلی که داریم ساخت آن پروانه است، دقیقاً در ذهنم این طور می‌گذشت که اگر نتوانم بسازم به نیروی هوایی می‌روم از آنان می‌خواهم ملخ هواپیما به من بفروشند. تصمیم من برای ساخت قطعی بود زیرا می‌دانستم اگر این ابزار از ایتالیا بیاید و بعد از ایران برود دوباره در نقطه قبلی خواهیم بود.
خیلی قاطع گفتم من همه ابزار را در اینجا تأمین می‌کنم. خوشبختانه مدیران پروژه به خصوص آقای حیدریان به من اعتماد کردند. سابقه حضور در نیروی هوایی را داشتم و می‌دانستم بخشی از متخصصان هوافضای نیروی‌هوایی در بخش خصوصی فعالیت می‌کنند. پرس‌و‌جو کردم و بالاخره در مورد ملخ از آنان سؤال کردم و سراغ آقای حسینی‌پور رفتم که ۲۲ سال قبل دانشجو بودند و من برایشان تدریس می‌کردم. ویژگی‌های ملخی که می‌خواستم را به او گفتم و گفت تا دو سه روز دیگر به من جواب می‌دهد. دقیقاً چهار روز بعد با من تماس گرفت گفت کار آماده شده و دیدم ملخی کاملاً استاندارد با ویژگی‌هایی که می‌خواستم ساخته‌اند. سه ملخ در ابعاد یک و نیم متر ساخته بودند و همان‌جا با آقای حیدریان تماس گرفتم و اعلام کردم این بخش از کار به خوبی انجام شد“.
مجید مجیدی درادامه می گوید: او به شکل ناباورانه ای تجهیزاتی ساخت که موج­های بزرگ و عظیمی به ساحل برگرددکه این ارتفاع موج­ها به ۴تا ۶ متر می رسید.این کار او همه را به وجد آورده بود.جواد که به زبان انگلیسی مسلط بود با عوامل خارجی فیلم ارتباط بسیار دوستانه و حرفه ای را برقرار کرده بود و مدیر فیلمبرداری: ‌ویتوریو استورارو، از او به عنوان معجزه گر نام می برد.جواد عاشقانه خود را وقف پروژه پیامبر اکرم (ص)کرد.ان شاء الله که در دیار باقی حضرت رسول (ص)شفیع او باشد.

جواد برای همیشه از میان ما رفت اما هستند شاگردانی که جای خالی او را پرکنند  به  گفته «مجید مجیدی» مرد عمل بود و بی ادعا، ادوات بسیاری را برای پروژه پیامبر (ص) ساخت و به یادگاری های ارزشمند خود در سینما افزود.
جواد شریفی راد ساده بود و دوست داشتنی. رازی در جواد شریفی بود که همه او را دوست داشتند. همه عاشق او بودند. راز او مهربانی بود.ساده بود و شریف. همیشه لبخند به لب داشت. من مطمئنم لحظه مرگ لبخند به لب داشت. یادش و آثارش همیشه در ذهن و دلمان خوهد ماند“.
و سرانجام جواد شریفی راد مدیر جلوه های ویژه فیلم معراجی­ها که به گفته وی درصدد بود تا با مهمات واقعی قطعه کوچکی از عملیات غرور آفرین  کربلای ۵ را  بازسازی  نماید، به هنگام آماده سازی صحنه ، به همراه ۵ تن دیگر از همکارانش آسمانی شد.

روحش شاد و یادش گرامی باد

_______________________________________________________________

منابع:

nahaja.aja.ir

aja.ir


Viewing all articles
Browse latest Browse all 253

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>