___________________________________________________________
تذکر:این مقاله توسط وبلاگ هوانورد (newcoy.persianblog.ir) گردآوری و تنظیم شده و هرگونه بازنشر آن مشروط به ذکر نام و لینک "وبلاگ هوانورد" می باشد.
___________________________________________________________
مقدمه
تصور عمومی از نیروی هوایی عراق در سالهای جنگ، نیرویی آماتور، ترسو و بی کفایت است. نقش رسانه ها به خصوص سینمای جنگ و تمایلات ذهنی ما برای دون شمردن دشمن متجاوز در شکل گیری این برداشت بی تاثیر نبوده است، اما در حقیقت خلبانهای عراقی در شمار قابل ملاحظه ای از درگیریهای هوایی حریف دست و پا بسته ای نبودند، بارها اقدام به دور زدن شبکه دفاع هوایی کشور کردند و یا به انجام عملیات بمباران دوربرد در خاک کشورمان مبادرت ورزیدندکه بمباران نیروگاه نکا، رادار اسدآباد، پل راه آهن قطور خوی، مهمات سازی پارچین، پایانه نفتی لارک، فرودگاه شیراز، صنایع دفاع شیراز و پالایشگاه تهران از آن جمله اند.
در حقیقت در ابتدای جنگ به دلیل آموزش بهتر و هواپیماهای پیشرفته تر، نیروی هوایی ایران علی رغم زمینگیری بخش بزرگی از ناوگان رزمی کشور بزودی توانست کفه ترازو را پس از دوره کوتاه نابسامانیهای ابتدای جنگ به نفع خود تغییر دهد. در ادامه جنگ اما عراق به جنگنده های مدرن و مرغوبتر میراژ و مدلهای جدیدتر هواپیماهای روسی نظیر Su-22M4 و MiG-21bis مجهز شد. همچنین دریافت تسلیحات هوشمند، تلوزیونی، لیزری و راداری، استخدام تانکر سوخترسان، تجهیز نمونه هایی از پرنده های روسی به پراب سوختگیری هوایی، اجازه استفاده از فضای عربستان و کویت، دسترسی به عکسهای ماهواره ای و اطلاعات راداری آواکسهای آمریکایی و ... یاری رسان عراق در جنگی نابرابر بود که در آن سوی میدان، ایران به کانابالایز کردن (اسقاط کردن هواپیما برای استفاده از قطعات آن بر روی هواپیماهای دیگر)، خرید هواپیماهای مستعمل چینی و پرواز با رادارهای ناقص روی آورده بود.
اعزام دانشجو به فرانسه عراقیها را با استانداردهای بسیار مرغوبتر غربی و تاکتیکهای مدرن آشنا کرد، پادهای ECM قوی نظیر غلاف اخلالگر سایکامور و Buddy Refueling آنها را به اعماق بیشتر و بیشتری در خاک ایران در طول سالهای پایانی جنگ رساند. مهاجمان عراق بارها بدون برانگیختن شبکه دفاع هوایی ایران ماموریت خود را انجام و به بدون مزاحمت به درون مرزهای خود باز گشتند.
با وجود بهره گیری از تمامی این امکانات و ابزار، عراق قادر به استفاده بهینه از این خوان گسترده نشد و کارنامه مناسبی برجای نگذاشت. در این سوی مرز اما تیزپروازان آسمان کشور و دلاوران نگهداری و تعمیرات در زیر تیغ تحریمها با تلاشی ستودنی و درخشان با حضوری حماسی و ممکن کردن بسیاری از ناممکنها، برگهایی زرین به افتخارات نیروی هوایی ارتش افزودند.
از آنجا که جنگنده میراژ اف 1 یکی از نمادهای نیروی هوایی عراق در زمان جنگ با ایران به شمار می رفت، در مطلب پیش رو مروری داریم بر کارنامه این جنگنده در جریان جنگ هشت ساله. میراژ از لحاظ لغوی به معنای "سراب" است و نام این پست نیز بر این اساس انتخاب شده است: سراب بین النهرین
پیشینه ورود میراژ به نیروی هوایی عراق
نیروی هوایی عراق در دهه 1970، قرارداد خرید جنگندههای چندماموریته میراژ اف-1 را با فرانسویها امضا کرد و بین سالهای 1980 تا 1988، تعداد 93 فروند جنگنده شکاری بمبافکن میراژ اف-1 نوع EQ و 15 فروند نوع دوسرنشینه BQ را دریافت نمود که جمعا 108 فروند میشد. دست کم 21 جنگنده میراژ اف-1 نیز پس از حمله ارتش عراق به کویت و تحریمهای سازمان ملل بر ضد این کشور، هیچگاه تحویل نشدند.
عراقیها میراژهای اف-1 را به صورت گسترده در جنگ هشت ساله با ایران به کار گرفتند. عراق، جنگندههای میراژ اف1 را در پنج مرحله زمانی دریافت کرد و بدین جهت نمیتوان تمام ویژگیهای آنها را عین هم دانست. دو دسته نخستین میراژها، 32 فروند بودند که غلاف سوختگیری هوایی نداشتند. پس از مدتی، 61 فروند دیگر تحویل گشتند. آخرین دسته که 38 فروند بودند، برای حمل و پرتاب موشکهای ضدکشتی اگزوسه AM39 Exocet پیکربندی شدند.
برخی منابع نیز گزارش کردهاند دسته 38 فروندی آخر، مجهز به رادار بهینه شده برای پرتاب موشک اگزوسه به نام Agave شده بودند (رادار جنگنده ضدکشتی سوپر اتاندارد) و برخی دیگر از منابع این ادعا را رد کرده و اظهار میدارند این دسته از میراژها رادار سیرانو 4 ام (Cyrano IVM) را در اختیار داشتند که برای پرتاب موشکهای اگزوسه، برخی دگرگونیهای کوچک را پذیرا گشته بودند. از این دسته 38 فروندی، 18 فروند آخری دارای گیرنده اخطار راداری دیجیتال از نوع SHERLOC بودند. پیش از آن، گیرنده اخطار راداری نوع BF بر روی جنگندههای میراژ اف یک EQ نصب میشد.
تمامی میراژهای اف1 عراقی، اعم از تک سرنشینه و دوسرنشینه، یک آنتن HF در قسمت دم خود داشتند. همچنین تمامی میراژهای ضربتی و شکاری نیروی هوایی عراق، قسمت رویشان با پوشش شکلاتی روشن و زیرشان قهوهای روشن رنگآمیزی شده بود. میراژهای اف یک EQ نیروی هوایی عراق که توانمندی پرتاب موشکهای ضدکشتی اگزوسه را داشتند، به صورت استتار دریایی درآمده و قسمت رویشان به رنگ آبی و قسمت زیرین بدنهشان، خاکستری روشن بود.
میراژهای عراقی به طور معمول جنگ افزارهای ساخت فرانسه همچون موشکهای هوا به هوایMagic R-550 و Super 530، راکتاندازهای 68 و 100 میلیمتری، موشکهای ضدرادار ARMAT و موشکهای لیزری هوا به زمین AS-30L به همراه غلاف لیزری ATLIS را حمل و استفاده میکردند. فرانسویها در سال 1988، برای مدتی از فروش موشکهای AS-30L به عراق خودداری کردند، زیرا عراقیها نوآوری به خرج داده و با استفاده از غلاف نشانهروی لیزری ATLIS توانسته بودند موشکهای روسی هدایت لیزری Kh-29L (نام ناتو = کج AS-14 Kedge) را برای حمل و پرتاب با جنگندههای میراژ اف1 سازگار کنند. عراقیها همچنین توانسته بودند غلاف سوختگیری هوایی میراژ F1C-200 را بر روی جنگندههای میگ-23 نصب کنند.
میراژ وارد می شود
در بین سالهای 1982 تا 1988، (سالهای پس از آزادسازی خرمشهر) جنگندههای میراژ F1-EQ عراقی به شدت درگیر نبرد شدند. ادعا شده که این جنگندهها توانستند 35 جنگنده اف-4 و اف-5 و یک فروند اف-14 تامکت را در تاریخ 22 نوامبر 1982 سرنگون سازند. تعداد 7 میراژ F1-EQ در جریان این نبردها سرنگون شدند و تعداد زیادی از میراژهای آسیب دیده نیز درون هواپیماهای باربری Il-76 به فرانسه برده شدند تا تعمیر گردند. افزون بر اینها، میراژهای عراقی، به طور مرتب ماموریتهای هوا به زمین را بر ضد نیروهای ایرانی به انجام میرساندند و شمار زیادی موشک ضدکشتی اگزوسه را به سمت تانکرهای نفتکش در خلیج فارس که حامل نفت ایران بودند، شلیک کردند. هرچند اگزوسه بسیار دقیق بود، اما در مواردی عملکرد ناامیدکننده ای داشت. اگزوسه برای یافتن هدف، نیازمند شناورهای بزرگ بود اما گاهی اوقات نیاز بود تا به شناورهای کوچک نیز حمله شود.
ترکیب موشک ضدکشتی اگزوسه و میراژ اف1 برای نیروی دریایی نابود شده عراق، حکم جایگزین را داشتند. در سالهای 1983 و 1984 پیش از ورود میراژهای جدید اف1 که توانایی حمل و پرتاب موشک اگزوسه را داشتند، عراقیها موشک اگزوسه را بر روی هلیکوپترهای فرانسوی سوپر فرلون و پنج فروند هواپیمای سوپر اتاندارد نصب کرده بودند. اما به دلیل تعداد اندک و برد کم هواگردهای پرتاب کننده اگزوسه، آنها نتوانستند در دوره زمانی یاد شده، تأثیر چندانی بر روند صادرات نفت جمهوری اسلامی ایفا کنند.
میراژ عراقی در حال شلیک موشک اگزوسه
با ورود نخستین سری از میراژهای ضدکشتی سری EQ5، روند جنگ نفتکشها به سرعت دگرگون گردید. میراژهای اف یک EQ5 و EQ6 از آخرین گونه رادار سیرانو 4 به نام سیرانو چهار ام (Cyrano IV-M) بهره می بردند. در این رادار جدید، یک حالت هوا به سطح ویژه شکار کشتی پیش بینی شده بود. سامانه پیشرفته ناوبری اینرسیایی ساخت SAGEM که امکان پرواز خودکار به سمت هدف را بر اساس دادههای وارد شده در حافظه کامپیوتر سیستم میبخشید، نمایشگر سربالای ساخت Thomson-CSF و فاصلهیاب لیزری از جمله تجهیزات میراژ اف یک EQ5 بودند.
عراقیها ابتدا میراژ اف یک EQ5 را با یک موشک ضدکشتی اگزوسه در جایگاه میانی بدنه، و دو مخزن سوخت 1200 لیتری RP-15 در زیر هر بال به میدان می فرستادند. خلبان میراژ نیز به دلیل سنگینی هواپیما و نداشتن موشکهای هوا به هوا، میبایست به دور از چشم تامکتهای ایران پرواز کند. از سال 1985، عراقیها میراژهای خود را علاوه بر موشک اگزوسه و دو تانک سوخت، به دو موشک هوا به هوای مجیک دو R-550 (که از زوایای بسیار بازتری به سمت هدف پرتاب میشد و در برابر جنگ الکترونیک مصونیت بهتری نسبت به مجیک یک داشت)، غلافهای اخلاگر ECM و پرتاب کنندههای Chaff/Flare مجهز ساختند. میراژها در سکوت کامل رادیویی و ارتفاع پست به نفتکشهای ایران نزدیک شده و پس از پرتاب موشک اگزوسه به سرعت از منطقه خارج می شدند. میراژها سعی میکردند پیش از پرتاب موشک اگزوسه، وارد نبرد هوایی با تامکتهای ایران نشوند و اگر هم به ناچار وارد درگیری میشدند، ابتدا تانکهای سوخت خود را رها میکردند تا سبک شوند، سپس با بهرهگیری از موشکهای گرمایاب جدید R-550، وارد نبرد نزدیک هوایی با تامکتهای ایران میشدند.
با برگزیده شدن ژنرال حمید شعبان به سمت فرماندهی نیروی هوایی عراق در سال 1984، این نیرو به جای پرسه زدن و نبرد در خطوط درگیری جبههها، به انجام ماموریت در عمق خاک ایران و عملیاتهای استراتژیک بمباران هوایی تغییر جهت داد. بدین ترتیب دگرگونی اساسی در زمینه تئوریهای بهرهگیری از نیروی هوایی عراق که مشابه اندیشههای ژنرال عدنان خیرالله (وزیر دفاع عراق، برادر زن و پسردایی صدام) بود به وجود آمد.
ژنرال حمید شعبان به خوبی از توانمندیهای میراژ اف یک EQ6 جهت عملی کردن تئوری خود سود برد. تحت فرماندهی این ژنرال عراقی، میراژهای اف-1 حملات ضربتی بسیار موفقی را در دوردستترین نقاط ایران انجام دادند که انجام آنها پیشتر برای عراقیها در خواب و رویا امکانپذیر بود. به نظر میرسد بمباران پالایشگاه اصفهان در سال 1365، نخستین مورد از چنین حملاتی بوده است. روشهای نوین بکار رفته در این عملیات، مقامهای اطلاعاتی آمریکا را در حیرت فرود برد و آنها از عراق خواستند تا جزئیات این حمله را در اختیارشان بگذارد. اما صدام، پاسخ این درخواست را وابسته به دریافت اطلاعاتی از جزئیات حمله هوایی آمریکا به مقر معمر القذافی (دیکتاتور لیبی) دانست.
در ساعت 13:58 روز 14 فروردین 1367، دو فروند جنگنده میراژ اف1 عراقی جهت بمباران پالایشگاه و نیروگاه برق اصفهان، وارد رینگ پدافند 23 م م و اسکای گارد پالایشگاه میشوند. میراژ لیدر هدف قرار گرفته و در محل سرنگون میشود و میراژ دوم که آسیب دیده بود، هنگام بازگشت به زمین برخورد میکند. در طی سال ماقبل (1366) نیروی هوایی عراق حملات ضربتی بسیاری از این دست انجام داده بود. حمله به تأسیسات مخابرات ماهواره ای اسدآباد همدان که در دو نوبت باعث خسارات بسیار سنگین و از کار افتادن آنتنهای آن و تخریب کامل دستگاههای مخابراتی و قطع ارتباط ماهوارهای ایران گردید از آن جمله است. همچنین بمباران پالایشگاه تهران در بهمن 1366 که باعث شد دست کم یک هفته پالایشگاه در آتش بسوزد و تهران را ابری خاکستری فرا بگیرد و همچنین میتوان به دو مرتبه بمباران نیروگاه برق نکا و بمباران نیروگاه برق رامین اهواز نیز اشاره کرد.
خلبان اسیر میراژ اف1 عراقی که هواپیمایش در جریان بمباران پالایشگاه اصفهان هدف قرار گرفت و سرنگون شد.
آخرین حمله هوایی میراژهای عراق به ایران، گمان می رود عملیات نابودسازی سایت رادار سوباشی در نزدیکی همدان باشد که در 4 امرداد 1367 هنگام جابه جایی بین دو شیفت انجام گرفت و بیشتر پرسنل هر دو شیفت، جان خود را از دست دادند.
جنگ نفتکشها در ماههای پایانی سال 1366 و ابتدای سال 1367 به اوج خود رسید و هر روز عراقیها اعلام میکردند که به یک یا چند هدف بزرگ دریایی در خلیج فارس حمله کردهاند. سازمان بین المللی اینترکو تانکر در گزارش سال 1366 خود هشدار داد که میزان کشتیهای از دست رفته در جنگ نفتکشها به 10 میلیون و 186 هزار تن رسیده است. این در حالی بود که میزان کشتیهای غرق شده در جریان جنگ جهانی دوم، 24 میلیون تن بود. شرکت سرشناس بیمه لویدز در لندن که کشتیهای تجاری را در سراسر جهان بیمه حوادث میکند، نرخ بیمه خود را برای کشتیهای ورودی به تنگه هرمز تا 50 درصد افزایش داد. بر اساس برآورد کارشناسان این شرکت، درصد سالم ماندن ورود و خروج یک کشتی به خلیج فارس، به حدود 50 درصد رسیده بود. نیروی هوایی عراق از 29 آگوست تا یکم سپتامبر 1987، به مدت چهار شبانه روز پی در پی، به نفتکشها و تاسیسات نفتی ایران در خلیج فارس حمله برد و بدین ترتیب قیمت اجاره نفتکش در خلیج فارس به یکباره 3 برابر گردید.
در جریان بمباران تأسیسات نفتی سیری که مهمترین ترمینال نفتی ایران پس از خارک بود، میراژهای عراقی 900 کیلومتر در عمق فضای ایران پرواز کردند که در مجموع رفت و برگشت، دست کم 1800 کیلومتر را در آسمان طی نمودند. در این حمله به بزرگترین نفتکش جهان با نام سی وایز جاینت (Sea Wise Giant) با 564739 تن نفت خام که در اجاره ایران بود و همچنین یک سکوی ثابت تلمبه نفت، خسارات بسیار سنگینی وارد شد. تأسیسات به شدت آتش گرفتند و شدت آتشسوزی به حدی بود که کارکنان شرکت نفت مجبور شدند همه نفتکشها را برای انجام عملیات امداد و خاموش کردن آتش از هم جدا کنند و همین مسئله، باعث اختلال جدی در کار صادرات نفت جمهوری اسلامی به خارج گردید.
جنگندههای میراژ عراق، پس از پایان حمله به تاسیسات جزیره سیری، آنقدر سوخت داشتند که حملهای نیز به تاسیسات زمینی جزیره سیری انجام دهند و آنها را با مسلسل به گلوله ببندند. پس از این حمله، جمهوری اسلامی نفتکشهای خود را بازهم دورتر برد و آنها را به آخرین نقطه خلیج فارس در تنگه هرمز و جزیره لارک منتقل کرد. به تاریخ 13 مهر 1365 (برابر 5 اکتبر 1987) میراژهای عراقی به تاسیسات جزیره لارک که در فاصله 1150 کیلومتری ساحل عراق (2300 کیلومتر رفت و برگشت) از خلیج فارس بود، حمله کردند و خسارات بسیار سنگینی به بار آوردند. در جریان حملات دوربرد میراژها عراقی به نیروگاه برق نکا در غرب مازندران که در سالهای 1986 و 1987 انجام گرفت، بخش بسیار بزرگی از تاسیسات این نیروگاه از بین رفت و خسارتهای فراوانی به سوئیچینگهای 230 کیلوولت آن وارد آمد.
خلیج فارس منطقهای بسیار گسترده و بدون هیچگونه نشانی مشخص ناوبری همچون کوه، جنگل و دره است. بدین جهت خلبانان عراقی برای پروازهای بسیار طولانی، نمیتوانستند همانند پروازهای روی خشکی، از نشانیهای مشخصی برای ناوبری درست بهره ببرند. برد رادارهای جستجو و مراقبت عراق نیز تا مرز کویت میرسید و پس از آن خلبانان میراژ بودند و صدها کیلومتر پرواز پیوسته بر روی آب که آنها با تکیه بر سامانههای پیشرفته ناوبری میراژ اف1 و آموزشهای بهتری که در فرانسه میدیدند، قادر به انجام آن میشدند.
صدام در حال اعطای نشان به ژنرال حمید شعبان
پس از درگیری فوریه 1988 (برابر 20 بهمن 1366) که در جریان آن سه فروند Mirage F1EQ5 توسط یک تامکت ایرانی سرنگون شدند، عراقیها تاکتیک حملات خود در خلیج فارس را تغییر دادند و میراژهای مسلح به اگزوسه را در پناه شکاریهای میگ-23، میگ-25 و در برخی موارد بمب افکنهای سنگین Tu-22B به جنگ نفتکشها فرستادند.
موشک اگزوسه با وجود دقت خوب و برد مناسب، برای شکار نفتکشها چندان مناسب نبود. این موشک اساسا فاقد توانایی لازم برای غرق کردن شناورهایی با وزن بیش از 8000 تن بود و تنها به آنها آسیب میزد و این در حالی بود که وزن بیشتر نفتکشها بیش از این مقدار بود. همچنین نفتکشها دارای جداره فولادی بسیار مقاوم و چندلایه بودند که این نیز خود به مانند یک زره ضخیم و نفوذناپذیر در برابر برخورد موشک اگزوسه عمل میکرد. به جز این باید رفتار عجیب نفت خام موجود در مخازن نفتکشها را نیز یادآور شد که شعله ناشی از انفجار سرجنگی موشک اگزوسه را خاموش میکرد.
ژنرال حمید شعبان در پیشبرد اهداف خود و اجرای تئوریهای جنگیش ناچار بود نظر موافق صدام را نیز داشته باشد. صدام که اساسا در امور نظامی صاحب نظر محسوب نمی شد، پافشاری زیادی داشت که پیش از انجام هر حمله هوایی، با وی مشورت شود؛ زیرا بیشتر دوست داشت اهداف سیاسی بمباران شوند. حمید شعبان در سال 1985 اندک مدتی پس از فرماندهی نیروی هوایی عراق، با کمک عدنان خیرالله صدام را متقاعد کرد که از اعمال نظر شخصی بر عملیاتهای نیروی هوایی عراق و گزینش اهداف دست بردارد و این کار را به شخص حمید شعبان واگذار کند. با باز گذاشتن دست فرماندهان نیروی هوایی عراق، کارایی این نیرو تا حد زیادی افزایش پیدا کرد. همین امر نیز به محبوبیت حمید شعبان بسیار افزود و بدین جهت نیز پس از پایان جنگ هشت ساله، حمید شعبان یکی از نخستین ژنرالهای عراقی بود که به دستور صدام از ارتش عراق تصفیه گردید.
___________________________________________________
منابع:
iiaf5.blogspot.com
fb.com/iranairforce
گردآوری و تنظیم:newcoy.persianblog.ir (کاوه)